در مسیر آگاهی و کشف خودم و زندگی قدم برداشتم، تو صنعت گردشگری فعال هستم و شغلم مدیریت محصوله. تو این سه حوزه مینویسم ...
گردشگری کمشتاب
گردشگری کمشتاب (Slow tourism) یا گردشگری آهسته، شاخهای از صنعت گردشگریه که بر مفهوم "سرعت" بنا شده، و بهمعنای سفرهای نسبتا طولانی با سرعت پایینه که این فرصت رو به گردشگر میده تا تجربهای عمیق، اصیل و فرهنگی داشته باشه.
تعریف گردشگری کمشتاب
جانت دیکینسون و لِس لامزدن (نویسندگان کتاب Slow Travel and Tourism) گردشگری کمشتاب را اینطور تعریف میکنن:
چارچوبی مفهومی، شامل افرادی که "به آرامی به مقاصد مختلف دنیا سفر میکنند، بیشتر میمانند و کمتر جابهجا میشوند"، کسانی که مسیر سفر رو هم تجربهای از سفر در نظر میگیرن، در مقصد مثل یک فرد بومی از حمل و نقل محلی استفاده میکنن و غذاها و نوشیدنیهای محلی رو تجربه میکنن، برای کشف تاریخ و فرهنگ بومی مقصد زمان میزارن و از محیط زیست هم حمایت میکنن.
سرچشمه گردشگری کمشتاب
مفهوم گردشگری کمشتاب از صنایع غذایی نشات گرفته، جنبش غذای آهسته (یا کمشتاب) اواخر دهه 1980 تو ایتالیا شکل گرفت و طی دههها محبوبیت بیشتری پیدا کرد. هدف این جنبش "جلوگیری از نابودی فرهنگ و سنتهای غذاهای محلی"، "مقابله با افزایش سرعت در زندگی"، "افزایش علاقه عموم مردم نسبت به غذایی که میخوریم"، "آگاهی به این موضوع که این غذا چجوری و از کجا شکل گرفته" و در نهایت "چگونگی تأثیر انتخابهای غذایی ما بر دنیای اطراف ما"ست.
پایه و اساس غذای کمشتاب و گردشگری کمشتاب یکسانه: هردو صنعت با خیلی از جنبههای مختلف زندگی از جمله فرهنگ، سیاست، کشاورزی و محیط زیست در ارتباط هستن و محوریت آنها بر روی دوری از سرعت و شتاب بنا شده.
از نگاهی دیگر، سفر کمشتاب معمولا با شیوههای گردشگری پایدار، یعنی در نظر گرفتن تأثیرات سفر بر محیط زیست، جامعه و اقتصاد مقصد همراهه.
سه رکن اساسی گردشگری کمشتاب
دیکینسون ارکان گردشگری کمشتاب را اینطوری تعریف میکنه:
- انجام فعالیتها با سرعت مناسب
- تغییر نگرش به سرعت
- ارجحیت کیفیت به کمیت
برخی تصور میکنند سفر کمشتاب یعنی از ماشین و هواپیما استفاده نکن! در صورتی که در گردشگری "کم شتاب"، اصول سنتی "گردشگری سریع" مثل تورهای برنامهریزی شده و پکیجهای تعطیلات رو اصلاح میکنیم. گردشگری کمشتاب سپری کردن زمان طولانی در یک مکان، آشنایی با منطقه و جامعهست.
برای درک بهتر موضوع، یک مثال رو بررسی کنیم. یک پکیج سفر سه روزه رو درنظر بگیرین، در عرض سه روز "به سرعت" به یک مقصد سفر میکنیم، به جاهای توریستی رفته و چند تا جاذبه معروف رو "فقط" میبینیم، عکس میگیریم و تو لیستمون تیک میزنیم، یه غذای آماده از فست فود میخوریم و میریم سراغ مقصد بعدی، بدون اینکه بدونیم پشت هریک از این جاذبهها چه داستانهایی نهفته، بدون اینکه با زندگی درکنار افراد بومی مقصدمون، حال و هوای اون موقعیت رو لمس کرده باشیم ...
در انتها اگر بخوایم کمی راحتتر و خودمونیتر به قضیه نگاه کنیم، گردشگری کمشتاب سبک جدیدی در این صنعت نیست! بلکه مقابله با فرهنگ جدیدیه که در اون اثری از هدف اصلی سفر نیست:
- فرهنگی که "تعداد" مقصدهای دیده شده اهمیت بیشتری از خود مقصد و روح نهفته در اون داره،
- فرهنگی که گرفتن عکسها و سلفیهای متعدد در بین جاذبهها، از شناخت و درک جاذبهها مهمتر شده،
- غذاخوردن سریع و صرفاً سیر شدن با فستفودبه فرهنگ و هنر نهفته در غذاهای محلی ترجیح داده شده...
- فرهنگی که ...
اگرچه نمیشه گفت که کدوم سبک درسته یا غلط، اما فرهنگ گردشگری کمشتاب خیلی به روح واژه "سفر" نزدیکتره ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
گردشگری ممنوع! توقف بیجا مانع کسب است...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نفت، بلای جان گردشگری...
مطلبی دیگر از این انتشارات
چتر گردشگری