دانلود رمان معشوقه

معرفی‌نامه رمان معشوقه:
“اینک که اعتماد تفاله‌ی بی‌ارزشی‌ست، آیا ایمان به عشق گناه بزرگی نیست؟”
رمان معشوقه روایت زندگی سپیده است که گریزان از زندان زندگی با همسری بددل خودش را به مهلکه‌ای دچار می‌کند که روحش را به زنجیر می‌کشد.
نریمان بختکی می‌شود بر لحظه‌هایش و او را تا ناکجاآباد زندگی می‌کشاند. سپیده اما چالش‌ها را درمی‌نوردد، دوباره قد راست می‌کند و می‌کوشد تا ویرانه‌ها را از نو بسازد.
میلاد قرار است بهانه‌ی این ساختن باشد، اما نه بازی روزگار تمامی دارد و نه احساسات افسارگسیخته‌ی سپیده.
سرنوشت بلایی سنگین‌تر برای او رقم می‌زند و کمر اعتمادی که می‌شکند جایی برای جبران باقی نمی‌گذارد.

دانلود رمان معشوقه

دانلود رمان معشوقه ⭐️
دانلود رمان معشوقه ⭐️


قسمتی از رمان:

مرداد ماه به نیمه رسیده بود و خورشید با همه‌ی توانش گرما می‌بخشید. شرجی هوا به اندازه‌ای بالا بود که نفس کشیدن را دشوار می‌کرد. راننده‌ی‌ تاکسی با دستمال کهنه‌ای عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و گفت:

– اصلاً انگار نه انگار دم غروبه. یه برگ هم روی درخت حرکت نمی‌کنه.

زن مسافری که کنار راننده، روی صندلی جلو نشسته بود، گفت:

– خب برادر من، ماشینت که کولر داره. روشنش کن بذار ما هم خنک بشیم.

راننده دوباره دستمال چرک‌آلودش را روی پیشانی‌اش کشید و گفت:

– کولر داره حاج خانوم، ولی کولرش گاز نداره. رفتم روبه‌راهش کنم دیدم کلی خرج داره، بعدشم، کولر که روشن می‏شه مصرف بنزین بالا می‎ره. با این سهمیه‌بندی و کرایه‌های یه قرون دوزار چه جوری می‌خواستم درستش کنم؟ با این سن و سال باید دنده بزنم و خرج دانشگاه دو تا پسرو بدم که معلوم نیست بعد از فارغ‌التحصیلی کار پیدا کنن یا بی‎کار بمونن.

زن آه بلندی کشید و همان‌طور که سرش را تکان می‌داد، گفت:

– حق داری آقا! فقط خدا باید کمک کنه تا اوضاع روبه‌راه بشه.

https://www.aparat.com/v/TQFhH