چرا باید دهه۶۰ را دهه اوج موسیقی کلاسیک ایرانی بدانیم؟

دهه شصت با بحران‌های زیادی همراه بود. جنگ با عراق شرایط اجتماعی و سیاسی ایران را بسیار تحت تاثیر قرار داده بود. تازه چند سالی از انقلاب گذشته بود و هنوز قوانین ارشادی برای موسیقی تثبیت نشده بودند. در این شرایط بود که حدودا موسیقی پاپ به صورت کامل در ایران حذف شد. بیشتر خوانندگان و آهنگسازان فعال دهه قبل از کشور خارج شدند و موسیقی‌های خود را از آنجا به گوش ایرانیان رساندند. البته موسیقی آن‌ها مور تایید حکومت قرار نگرفت و به صورت مخفیانه و غیر مجاز در میان مردم پخش شد.

از طرفی آهنگسازان باقی مانده در ایران نیز بی‌کار ننشستند. به هر حال موسیقی را نمی‌توان به کلی حذف کرد. موسیقی ایرانی در این دهه بود که محبوبیت یافت. آثار «کامکارها»، «حسین علیزاده»، «پرویز مشکاتیان»، «مرتضی حنانه» (موسیقی فیلم هزار دستان)، «فرهاد فخرالدینی»، «محمدرضا شجریان» و «شهرام ناظری» به اوج محبوبیت در میان مردم رسیدند. رابطه‌ی موسیقی ایرانی و عوام که در دهه‌ی پنجاه حدودا داشت به قطعی می‌انجامید بار دیگر برقرار شد.

از طرفی شرایطی که جنگ هشت ساله برای جامعه درست کرده بود نوعی از موسیقی را می‌طلبید که حزن‌انگیز و بی‌ریا باشد. نوحه‌خوانی‌های «کویتی‌پور» جوابگوی این نیاز بود و قطعاتی همچون «ممد نبودی ببینی» سروده «جواد عزیزی» که توسط «کویتی‌پور» بازخوانی شد دیگر از حافظه موسیقایی ایران پاک نخواهد شد.

اواخر دهه‌ی شصت با پایان یافتن جنگ، به مرور آرامش و ثبات شرایط اجتماعی به کشور بازگشت. دیگر نوبت آن بود که دولتمردان فکری به حال فرهنگ کنند. موسیقی لس‌آنجلسی با وجود غیر مجاز بودن همچنان در ایران طرفدار داشت و از نظر میزان طرفدار با موسیقی ایرانی مجاز داخلی مبارزه می‌کرد. برای مقابله با این موسیقی باید جایگزین مجازی در نظر گرفته می‌شد. این سیاست از آغاز دهه ۷۰ شروع شد و تاثیرات مثبتی هم داشت.