اعتیاد و رانت، بلاهای خانمانسوز

هر انسانی تحت شرایطی احساس می کند سر حال است و زیر پوستش در حال کیف کردن و حس لذت و سرخوشی.

این حس خوشی و حالت کیفوری و لذت در اثر ترشح هورمون دوپامین در بدن انسان ایجاد می شود. هورمون دوپامین می تواند به صورت طبیعی در اثر برخی کارها و کنش های فردی و اجتماعی در بدن شخص ترشح شود. مثلا فردی که ورزش می کند بر اثر تحرک و سوخت و ساز طبیعی، دوپامین در بدنش ترشح شده و از فعالیت ورزشی احساس لذت می کند.

یا فردی که پس از یک روز کاری موفق، در جمع دوستان و عزیزان مشغول بگو بخند شده و اوقات خوشی را تجربه می کند، به طور طبیعی بر اثر کنش اجتماعی هورمون دوپامین در بدنش تولید می شود.

یا فردی که وارد تماس جنسی می شود سطح بسیار بالاتری دوپامین وارد مغزش می شود که احساس اوج لذت جنسی را ایجاد می نماید.

همه اینها نمونه های طبیعی از ترشح هورمون دوپامین در بدن هستند که در زندگی روزمره هر کسی وجود دارد.

اما دوپامین، یا همان هورمون لذت، می تواند به صورت غیر طبیعی هم در بدن آزاد شود. این کار از طریق انواع داروها و مواد محرک و مخدر انجام می شود.

مثلا فردی که سیگار می کشد، با وارد کردن نیکوتین به جریان خون خود موجب آزاد شدن هورمون دوپامین می شود که مقداری حس لذت ایجاد می کند. همینطور مصرف مشروبات الکلی هم موجب آزاد شدن مقداری دوپامین می شود.

یا فردی که مواد مخدری مانند تریاک یا هروئین مصرف می کند نسبت به سیگار سطح بسیار بالاتری دوپامین در بدنش آزاد می شود که به همین دلیل احساس لذتی بسیار بیشتر از مصرف سیگار را تجربه می کند.

یا فردی که مواد محرک مانند کوکائین یا متامفتامین مصرف می کند میزان بسیار بیشتری دوپامین در بدنش آزاد می شود.

اگر چه استفاده از چنین روش هایی موجب رسیدن فرد به درجات بسیار بالایی از لذت و سرخوشی فوری و بی دردسر می گردد، اما مشکل اصلی اینجاست که هر چه سطح دوپامین آزاد شده (و نتیجتا میزان لذتی که فرد تجربه می کند) بالاتر باشد، به همان نسبت اعتیاد به این مواد هم شدیدتر خواهد بود.



اعتیاد یعنی فرد به سطح بالایی از هورمون دوپامین در بدن خود عادت می کند. لذا فرد معتاد وقتی دست از مصرف بر می دارد، با پایین آمدن سطح دوپامین در بدنش دچار مشکلات جسمی و روحی بسیار دردناک و غیر قابل تحمل می گردد.

پس فرد برای رفع این دردها ناچار است به مصرف ادامه دهد تا سطح دوپامین در بدنش بالا باقی بماند. و البته وقتی به این سطح بالا عادت کرده باشد، آن لذتی که بار اول از مصرف تجربه می کرد هم دوباره تکرار نمی شود. به همین دلیل فرد برای تکرار تجربه دلپذیر اولیه اقدام به بالاتر بردن دوز مصرف خود کرده و در طول زمان مشکل وی حادتر می گردد.

فرد معتاد از نقطه ای به بعد دیگر قادر به ادامه فعالیت های روزمره و طبیعی زندگی نیست و ناچار است تمام وقت خود را یا برای مصرف مواد سپری کند یا بر اثر مصرف مواد در حالت غیر طبیعی و بدون هوشیاری قرار می گیرد. مانند برخی که تمام وقت خود را در طول روز پای بساط منقل و وافور می گذرانند. یا برخی که با تزریق هروئین به حالت هپروت می روند و وقتی از این حالت بیرون می آیند به دنبال مصرف مجدد و بازگشتن به این حالت هستند. یا افرادی که بر اثر مصرف محرک های صنعتی آنچنان نحیف و ضعیف شده اند که دیگر قادر به انجام هیچ کاری نیستند. یا افرادی که بر اثر مصرف زیاد علف و ماری جوانا مغزشان به درستی کار نمی کند و دایما هذیان می گویند.



رانت در زندگی فردی و اجتماعی کارکردی دقیقا مشابه مواد اعتیاد آور مخدر و محرک دارد.

رانت یعنی درآمد بدون زحمت. دقیقا مشابه مواد مخدر که یعنی احساس لذت بدون زحمت.

جریان درآمدهای رانتی ابتدا موجب می شود فرد احساس رفاه بیشتری پیدا نماید. اما جریان مداوم درآمدهای رانتی باعث می شود فرد به این درآمدهای بدون زحمت عادت نماید. نتیجتا آن احساس رفاه اولیه از بین رفته و علیرغم وجود رانت، فرد احساس روزمرگی می کند.

https://virgool.io/@sepehr.samii/%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%BA%DB%8C%D8%B1-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%D8%B7%D8%AD-%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%B4%D8%AA-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-rxsnsruvg0ly

همچنین سطح بالاتر رفاه که به طور مصنوعی از طریق درآمدهای رانتی در فرد ایجاد شده، موجب می شود این فرد تحمل سطح رفاه پایینتر را نداشته و با قطع شدن رانت احساس عذاب و بدبختی نماید.

به عنوان مثال، ایرانیانی که به دلیل سرکوب ارزی و تقویت مصنوعی ریال ایران در سال های 1391 تا 1396 به رفاه رسیده بودند، با جهش قیمت ارز در سال های 1397 به بعد و حذف شدن این رانت عمومی ناگهان دچار عذاب و افسردگی شدیدی شدند. نا آرامی های اجتماعی آبان 1398 و پاییز 1401 ریشه در همین دردهای ناشی از قطع رانت داشت.

همانطور که فرد معتاد برای تامین هزینه عمل خود از همسر یا پدر و مادر و خواهر و برادرش دزدی می کند و وسایل خانه را می فروشد، معتادان به رانت هم منافع ملی و ثبات اجتماعی کشور خود را فدا می کنند تا به هر ترتیبی شده رانت خود را حفظ کرده یا افزایش دهند.

همانطور که اعتیاد موجب می شود فرد دیگر قادر به فعالیت های روزمره و زندگی طبیعی نباشد، رانت هم باعث می گردد که شخص بهره وری و توانایی انجام کارهای مفید را از دست داده و فقط به دنبال حفظ سطح رفاه از طریق تزریق رانت به زندگی خود باشد.



رانت بلای خانمان سوزی است که ریشه ملت ها را می خشکاند.

درمان اعتیاد رانت به دو طریق می تواند باشد. روش اول استفاده از شیوه های نرم و بدون درد است که مشابه فرستادن معتاد به کمپ ترک اعتیاد عمل می کند. این روش کارآمدی بسیار پایینی دارد. چون اغلب فرد معتاد پس از ترخیص دوباره به اعتیاد خود رجوع می کند. جوامع رانت زده هم حتی اگر مانند دوره های کوتاه مدتی که در ایران به سمت کاهش یا حذف رانت ها رفته ایم رانت زدایی شوند، بلافاصله در اولین فرصت به توزیع رانت باز می گردند.

روش دوم همان شیوه معروف «بستن به تخت» است. یعنی فرد معتاد با طناب به یک تخت خواب بسته می شود تا ناچار باشد درد را تحمل کرده و قادر به مصرف و خلاص کردن سریع خود از درد نباشد.

این شیوه اگر چه عذاب و سختی زیادی برای فرد معتاد دارد، اما از آنجا که داوطلبانه نیست و یک نفر غیر از فرد معتاد آن را به شخص معتاد تحمیل می کند، ضریب موفقیت بالاتری دارد.

مشابه این شیوه برای درمان جوامع معتاد به رانت، با عنوان «شوک درمانی» معروف شده.

یعنی یک دولت مقتدر و مصمم سیاست رانت زدایی را در پیش گرفته و فریادهای ناشی از درد اعتیاد به رانت را قاطعانه سرکوب می کند.

تجربه نشان داده رانت زدایی از طریق شوک درمانی در جوامع دموکراتیک امکانپذیر نیست. این کار مانند این است که مواد مخدر فرد معتادی را قطع کنیم، اما او را به تخت نبندیم. قطعا چنین معتادی به زودی که ساعت عملش برسد از درد به خود پیچیده و وسایل خانه را به اطراف پرتاب کرده و خسارت های زیادی به اموال خود و اطرافیان وارد خواهد کرد.



اگر چه سوء استفاده از مواد مخدر موجب تباهی و بیچارگی مصرف کننده و اطرافیان وی می گردد، اما استفاده درست از این مواد هم کاربردهای مهمی دارد.

مثلا تزریق مورفین یا دیگر مواد مخدر برای بی حس کردن بیمار هنگام عمل جراحی موجب می شود بیمار آرام گرفته و پزشک بتواند عمل جراحی را به خوبی انجام دهد.

در اقتصاد هم ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ممکن است نیازمند یک جراحی اقتصادی باشد. برای برطرف کردن درد این جراحی می توان از رانت استفاده نمود. به این صورت که مدتی رانت به بخش هایی از جامعه تزریق می شود تا جراحی انجام شود. اندکی پس از پایان جراحی رانت هم قطع می شود تا به تدریج جای زخم التیام پیدا کند.

در ایران هم گاهی از این شیوه برای بی حس کردن جامعه و جراحی اقتصادی استفاده شده. مثلا زمان احمدی نژاد برای حذف یارانه بنزین و انرژی، رانت جدیدی به جامعه تزریق شد به اسم یارانه نقدی. اما مشکل اینجاست که جراح در نیمه کار شیفتش تمام شد و دکتر بعدی اعتقادی به ادامه جراحی نداشت!

به همین دلیل تزریق رانت نقدی (از طریق تورم) به تدریج کاهش یافت، اما تومور سرطانی یارانه انرژی به طور کامل برداشته نشد و در طول زمان دوباره رشد کرد و به وضعیتی بدتر از قبل رسید.

دولت رئیسی هم در سال اول سعی کرد دست به یک جراحی اقتصادی بزند. اما همین که دستش به سمت تیغ رفت، بیمار معتاد آنچنان مشتی به صورتش کوبید که بنده خدا هنوز هم گیج و منگ مانده... و اینجا بود که جناب دکتر رئیسی هم ترجیح داد رانت را بدهد که بیمار آرام بگیرد و ساکت باشد. بیخیال جراحی... مگر رییس جمهور چقدر حقوق می گیرد که به خاطر چندر غاز خودش را درگیر گرفتاری کند؟!

اصلا آقا، یا علی... ما هم اومدیم، همه با هم بنشینیم پای بساط. نوبتی هر نفر یه دود بگیره بده به نفر بعد. لامصب جنسش دیگه مثل سابق نیست. خیلی ناخالصی داره. ولی حداقل از نَسَخی درمون میاره. آقا هر کی یه جورشو حال میکنه. یکی آهنگ هایده میذاره، یکی دیگه مداحی برادر هلالی. یکی میره کنار بساطش چند تا بی ناموسی هم می کنه، یکی دیگه کنار زن و بچه میشینه دود میگیره. این جزئیات دیگه مهم نیست. مهم خود متاع هست و چای نبات کنارش...

فیلیمو رو باز کن چند تا فیلم و سریال ایرانی ببینیم که مدل های جدید سیگار کشیدن رو هم یاد بگیریم. البته توی هر سریال یا فیلمی تضمینی حداقل یک صحنه از بساط منقل و وافور هم هست. زندگی یعنی همین. دیگه چی میخوای؟! حالشو ببر...