اسم و رسم من

همین اول کار با این عنوان شروع می‌کنیم که بنده دارنده‌ی مدال برنز مسابقات والیبال المپیاد درون مدرسه‌ای هستم. کلا چهارتا تیم تو مدرسه بودیم و بازی اولو باختیم (تیم حریف درشت ترین بچه‌ی مدرسه رو برداشته بود ما نه می‌تونستیم از کنار دست این بزرگوار چیزی رد کنیم نه زورمون می‌رسید توپایی که میزد رو بگیریم:/) ولی برای اون برنز با جون و دل تلاش کردیم..

ناگفته نماند تو همون دور شطرنجم شرکت کرده و به دیدار پایانی راه یافتم که آن مسابقه هرگز برگزار نشد و معلوم نشد کی اوله کی دوم و به من و دوستم هر دو یه بسته جعبه‌ ابزار ریاضی که توش پرگار و خط‌کش و اینا بود جایزه دادن.

یکمم از افتخارات پیش از مدرسه رفتن بگیم:


  • از حفظ خواندن مجموعه‌ی حسنی شامل کتاب‌های حسنی به مشهد رفته مشدی شده برگشته و باقی آثار.
  • صاحب رکورد در مسابقات دو بین کودکان در و همسایه‌.
  • قهرمان شمشیربازی‌های پس از تماشای سریال جومونگ. می‌شستیم جومونگ می‌دیدیم جوگیر می‌شدیم شمشیر و تیرکمونا رو برمی‌داشتیم می‌رفتیم دم در بازی.

دختر همسایه روسری قرمز می‌بست دور سرش مثلا جومونگ شه و هیچکس دوست نداشت تسو شه ولی من چون یه سربند آبی شیک داشتم همیشه فداکاری کرده و نقش تسو رو می‌پذیرفتم😎


در حین تحصیلات در مدرسه هم که افتخارات فوران می‌کرد:

  • مبدع بازی 《سیاره》 در پا‌یه چهارم و گسترش مرزای فرهنگی_ورزشی به بقیه‌ی کلاس‌ها. (البته یه سری بی‌مزه می‌گفتن این همون دزد و پلیسه ‌که بنده اهمیت خاصی نمی‌دادم)


  • حافظ سوره‌ی نباء در کلاس دوم و تلاوت آن سر صف و برنده شدن یه جایزه‌ی سه بخشی شامل: دستبند صورتی، روسری ساتن سبز آبی و ۲۵ هزار تومن پول😇


  • رژه رونده در مقابل شهردار بود استاندار بود چی بود اومده بود مدرسه‌مون مام کلاس سوم بودیم و با یه ژستی راه می‌رفتیم که😂 انگار فرمانده لشکریم الان با موفقیت از جنگ برگشتیم..


  • موذن نماز جماعت مدرسه در پایه‌ی چهارم✌🏻


  • تقدیرشده در مسابقات جابر ابن حیان. سال پنجم که رفتیم معلم مون به ما گفته بود به کف ا‌ون مقوا نباید چیزی بچسبونیم رفتیم یه سالنی همه کارا خوشگللل، گروه ما رو یه تیکه کارتن مطلب چسبونده بود😂


سال بعدش جبران کردیم رنگ صورتی جیغ و تو چش زدیم تازه جزو برنده‌ها هم بودیم...

  • دوم شدن تو ناحیه مسابقات آزمایشگاهی هفتم. اون وقت نمی‌دونستم ناحیه دقیقا یعنی چی فکر می‌کردم منظور همون محله‌ی خودمونه انقد خجالت می‌کشیدم دوم شدیم بعدا فهمیدم منظور ناحیه‌ی آموزشیه و کارمون اونقدم بد نبوده در واقع حق داشتن بهمون جایزه بدن.
  • صعود کننده به دور دوم المپیاد ادبی😅
  • دارای نشان افتخار جمله‌ی "راهنمایی نمونه دولتی قبول شد ولی نرفت"

و البته برگزیده‌ی ملت شریف ایران در ادوار انتخابات شورای دانش ‌آموزی

و تکیه زدن بر مسند معاونت مدرسه، سالی که نفر دوم شورا بودم به مدت ۵_۴ ساعت.

این بود گوشه‌ای از افتخارات ما.



https://vrgl.ir/knPmm