دانشگاه یا مهارت؟ مسئله این است!

تعیین مسیر زندگی ما از انتخاب رشته برای دبیرستان شروع می‌شه؛ هدایت تحصیلی دانش آموزان به سمت هنرستان یا رشته های نظری.

پدرم نقل می‌کنند که در زمان قبل از انقلاب پزشک‌ها اکثرا هندی بودند، به گونه ای که حتی زبان فارسی را هم به خوبی متوجه نمی‌شدند، و همین سبب تشخیص و به دنبال آن تجویزهای اشتباه می‌شد. یا آمار خیلی پایین سواد در دوران انقلاب و شکل گیری نهضت سواد آموزی، همه این‌ها می‌توانند علت توجه جامعه امروزی به تحصیلات را نشان بدهند.

اما از یک جایی به بعد به قدری ورود به دانشگاه‌ و کسب مدرک بدون توجه به نیاز کشور زیاد شد، که شاهد افزایش تحصیل کرده‌ها به خصوص مهندس های بیکار در جامعه شدیم. (هرچند که استارت این کار برای رشته‌ی پزشکی هم به بهانه نبود پزشک در مناطق محروم زده شده) بیکارانی که حالا به سبب افزایش سطح توقعات، حاضر به انجام خیلی از کارها نیستند.

متاسفانه شرایط دقیقا عکس آن زمان الان دیده می‌شود؛ یعنی هدایت تحصیلی همه، بدون توجه به علایق و استعدادهای افراد، به سمت هنرستان.

چرا به دانشگاه بریم؟

آقای محسنی در پست "دانشگاه یا مهارت" دلایل کافی و محکم، هم برای دانشگاه نرفتن و هم اینکه چه کسانی دانشگاه بروند، آوردند.

اما من میخواهم اینجا از یک زاویه دیگر به این موضوع نگاه کنم و بگم چرا به دانشگاه برویم؟


ترم گذشته برای آزمون علوم پایه خیلی استرس و دل نگرانی داشتم. و این آشفتگی به قدری بود که حتی در چهره و رفتارم هم مشخص بود.

یک بار یکی از ترم پایینی هامون ازم پرسید: «چرا نمره این آزمون برات مهمه؟»

گفتم: «اگه استریت نشم نمی‌تونم تخصص بگیرم»

گفت: «چرا برات مهمه حتما تخصص بگیری؟»

گفتم: «چون در جامعه امروزی، پزشک عمومی فرد بی‌سواد تلقی میشه و ارزشی نداره و با این افزایش ظرفیتی هم که دارن می‌دهند معلوم نیست در آینده کار گیرم بیاد.»

گفت: «دایی من میگه کشور چند سال دیگه نیاز جدی به پزشک "درمانگر" پیدا می‌کنه



یه بار استاد روانشناسیمون از یکی از پسرای کلاسمون پرسید: «برای چی اومدی تو این رشته درس بخونی؟»

به نظرم خیلی خوبه همه ما از خودمون بپرسیم، "برای چی درس می‌خونیم؟"

یه نگاه به اطرافیانتون بندازید. اطرافیانتون برای چی به دانشگاه می‌روند؟

برای ارتقا سطح دانش و پیشرفت کشور؟

یا برای بستن دهن اطرافیان؟ برای پرستیژ اون رشته و اتیکت‌هایی که قراره قبل از اسمشون بیاد؟ شاید هم برای تفکرات آرمانی که از اون رشته و حقوق و مزایاش داریم، یا شاید بورسیه تحصیلی یکی از راحت‌ترین راه ها برای گرفتن اقامت و مهاجرت به یک کشور دیگه است.

چند درصد افرادی که به دانشگاه می‌روند درس می‌خوانند؟ چند درصد هر دانشگاهی که شد می‌روند؟ آخر ترم در دفتر استاد التماس نمره می‌کنند؟ به شکلهای مختلف تقلب می‌کنند و از زیر درس خوندن فرار می‌کنند؟

یک نگاه دیگه به اطرافیانتون بکنید. چند درصد از تحصیل کرده‌های خوب بورسیه گرفتند و مهاجرت کردند؟ (دلایل این مهاجرت هر چه که باشد نمی‌خواهم درموردش صحبت کنم.)

از اون درصد باقی مونده چند درصدشون به کارهای غیر ضروری که فقط پول توشه روی آوردند؟ مثلا چند درصد پزشک‌ها به سمت کارهای زیبایی رفتند؟
آیا جامعه‌ای که مردمش فقط به فکر جمع کردن پول بیشتر و موقعیت بهتر فقط برای خودشون هستند، پیشرفت خواهد کرد؟ (هرچند هنوز هم هستند کسانی که عِرق ملی دارند و برای پیشرفت کشورشون تلاش می‌کنند.)

از یکی از اقواممون که در یکی از دانشگاه‌های خارج از کشورن، پرسیدم: «راسته اروپایی‌ها خودشون خیلی اهل درس خوندن و دانشگاه رفتن نیستن؟ُ»

گفت: «آره چه نیازی به درس خوندن دارند.»

می‌خواستم بهش بگم وقتی امثال شما دانش و سوادتون را برای آن‌ها می‌برید، واقعا آن‌ها چه نیازی به دانشگاه رفتن و درس خواندن دارند؟



شرایط امروز کشور ما کم از جنگ نداره!

تا حالا تصویربرداری هسته‌ای انجام دادید؟

یا نه اصلا تا به حال آزمایش خون دادید؟

میدونستید به علت تحریم حتی دستگاه های آزمایش خون هم به ما نمی‌فروشند؟

یکی از اساتیدمون تعریف می‌کرد در گذشته این دستگاه ها را با دور زدن تحریم ها، به واسطه دبی می‌خریدند، اما الان روی دستگاه GPS وصل شده که به محض اتصال دستگاه به برق به مرکز سازنده‌اش پیام می‌فرستد که این دستگاه در این کشور فعال شده است.

یا مثلا یک نوع ایزوتوپ ید که در درمان سرطان استفاده میشه، به علت تحریم ها اصلا وارد کشور نمی‌شود.

از قیمت های سرسام آور دستگاه های پزشکی هم اصلا صحبت نکنم.

این درحالیست که در بیانیه حقوق بشر آمده است "سلامتی حقیست همگانی"، ولی همین دوستان به گونه ای ما را تحریم کردند که اجازه ورود دستگاه آزمایش خون را هم به کشور ما نمی‌دهند.

این ها فقط مثال‌هایی از نیاز کشور در زمینه پزشکی بود.


دکتر سعید کاظمی آشتیانی را می‌شناسید؟

من هم ایشان را نمی‌شناختم، تا پارسال که در دانشگاه جشنواره‌ای به نام ایشون برگزار شد.

یکی از هم دانشگاهی‌هام که در این جشنواره ازش تقدیر شد، از دکتر آشتیانی صحبت کرد. می‌گفت تا چند سال پیش کشور ما قابلیت درمان ناباروری را نداشت و زوجین مجبور بودند تا کانادا بروند.

این به غرور دکتر آشتیانی برمی‌خورد و نتیجه دو دهه تلاش ایشان می‌شود تاسیس پژوشکده رویان .

از جمله خدمات ایشان می‌توان به اولین IVF کشور اشاره کرد. خیلی از پدر و مادرها فرزندانشان را مدیون زحمات این بزرگوار هستند.

در نهایت هم نقل هایی است که می گویند توسط موساد ترور شدند.

متاسفانه چه بخواهیم چه نخواهیم، مسیر تحقیق و پژوهش از دانشگاه می‌گذرد و کشور ما خیلی زیاد به دانشجویانی نیاز دارد که به دنبال ارتقا سطح دانش و پیشرفت کشور باشند.


به عنوان حسن ختام هم این قسمت از صحبت های دکتر سعید کاظمی آشتیانی را می‌گذارم.
"می‌خواهم بگویم پرچم دار این مملکت، جهاد است، والله العلى العظيم مدیر عامل رویـان خداست؛ ماهـا عملـه خدا هستیم، به خدا قسم اینها را جدی می‌گویم. یک چیزهایی اتفاق می‌افتـد كـه مـن اصلا عرضـه ایـن کارها را ندارم. قدوقواره مـن این چیزها نیست، ولی اتفاق می‌افتد. دست کسی پشت سر حرکت هایی است که در مجموعه ما دارد انجام می‌شـود. تا زمانی که این دست را بشناسیم و شاکر شويم، لين شكرتم لأزيدنكم.
حفظ این شرایط نکته مهمی است. این الفتی که خداوند بین افراد اینجا قرار داده؛ جمعی هم سـو و هم سـوز برای رسیدن به هـدف والا که در آن ارزش های اجتماعی و اقتصادی و اعتقادی نهفته است. و ای کار اینجا است و باید برایش شکر کرد . شکرش هم تلاش بیشتر و حفظ شرایط موجود است.


https://www.aparat.com/v/fF1u3