علاقهمندیها: √ فلسفه √ تاریخ √ دین virasty.com/banimasani
دلسوزی برای هم یا نقد گروهکهای امر به معروف
قصه از این قرار بود که
یکشنبه ششم شهریورماه ۱۴۰۱ همسر شهید منصور خادمصادق که به همراه دختر خود در حال خرید در بازار شهر شیراز بوده به یک خانم میگوید ” خانم شالتان را بپوشید” همین یک جمله سبب شد تا رکیکترین الفاظ را به او و دخترش بگوید و در ادامه...
همسر شهید خادمصادق: دخترم که بسیار ناراحت شده بود، خطاب به آنها گفت” این کار شما هنجارشکنی است” و همین یک جمله کافی بود تا مشت و لگد بر سرمان هوار شود. این دو بانوی جوان چادر و حجاب را از سر دخترم برداشتند.
بعد از رسانه ای شدن ماجرای حمله به دختر شهید و کشیدن چادر او، مردم و نهادهای فرهنگی و حتی مسئولان حمایت خود از خانواده معزز شهدا را بار دیگر اعلام کردند.
نکته جالب اینکه ما مردم بیش از آنکه این دو خانم را آمر به معروف بدانیم و به خاطر احساس مسئولیتشان درقبال جامعه از آنها حمایت کنیم اصرار داریم که نباید به ساحت خانواده شهدا توهین شود!
البته شورای شهر شیراز در بیانیه رسمی خود به این نکته ظریف توجه کرد:
از یک سو این اهانت به خانواده ای شده است که سالهاست شجاعت و شهامت خویش در دفاع از کشور و نوامیس مردم را با نثار جان عزیزان خویش اثبات کرده و از سوی دیگر در پی تذکر امری قانونی و شرعی صورت گرفته است، امری که طبق شرع مقدس وظیفه ای همگانی بوده و نظام نیز بر اساس تکلیف الهی و مواد قانونی حامی آن میباشد و اما تأسف سوم انجام این امر در شهر شیراز میباشد، شهری مقدس و دارای ارزشهای دینی و سربازان ولایی که هنوز چند صباحی از تشییع یکی از سرداران بیسر آن نگذشته است.
امت حزب الله لولو خورخوره مسئولان: فرماندار شیراز می گوید شورای تامین پاساژ محل درگیری را تا اطلاع ثانوی تعطیل کرد و ماموران انتظامی در اطراف پاساژ مستقر شدند تا بتوانند احساسات امت حزبا... و خانواده شهدا و ایثارگران را کنترل کنند.
انگار امت حزب الله با پاساژ مشکل دارند! ما با سکوت فروشندگان پاساژ مشکل داریم و با سکوت خودمان
در همین خصوص جناب امام جمعه شیراز گفته است:
اینکه بچه شهید را به بهانه حمایت از حجاب بزنند، برای بچههای غیرتی هیئت های ما قابل تحمل نیست. اما همه آنها به خاطر اینکه در نظام اسلامی کار باید قانونی انجام شود منتظر هستند که مسئولین قانونی اقدام کند. امیدوار هستیم ان شاءالله این قضیه با همت عزیزان و پیگیریهایی که میکنند به زودی حل شود.
سوال من از امام جمعه محترم این هست که آیا فروشندگان این پاساژ از بچه های غیرتی هیات های شما نبودند؟ چرا ما فکر می کنیم همه چیز با کاروان است؟ اگر در ساعتی که آن خانم به صورت بدحجاب یا بی حجاب می گشت به جای یک نفر ده نفر به او تذکر می دادند آیا باز هم جرات لگدپراکنی داشت؟ فراموش نکنیم که همه شهدا در وصیتنامه خود این جمله را نوشته بوند که: چادر سیاه شما حافظ خون سرخ ماست.
متاسفانه امر به معروف و احساس دلسوزی نسبت به دیگران به طرز چشم گیری در جامعه کنونی ما کمرنگ است. البته حرکت های محدودی وجود دارد مانند حرکت علی تقوی که سعی دارد با جذب افراد دغدغه مند و آموزش اهمیت و ضرورت این فریضه به آنها گام هایی بردارد. تقوی یگانه که از مهندسی وارد الهیات شده و امروز خود را مدرس حوزه و دانشگاه می داند. همان چیزی که رمز موفقیت اوست میتواند درز سقوطش باشد: مهندسی خواندنش
توضیح اینکه در سیستم فکری مهندسی یک باطری قلمی هست با دو سر مثبت و منفی و دو سیم که این دو را با هم ترکیب میکند و به لامپ چراغ قوه را روشن میکند. مهندسان چون با اشیاء سر و کار دارند فکر میکنند این فرمول در مسائل انسانی هم جواب میدهد. مهندسی خواندن باعث موفقیت در تشکیلاتسازی میشود ولی تولید محتوا نقص بزرگ این تشکیلات خواهد بود.
این فیلم و افشاگری درباره سیاستگذاری دبیر سابق ستاد امر به معروف هم نمونه ای است از مدیریت مهندسی به مسائل انسانی/ اگر امر به معروف را مهندسی و فرمول تبدیل کنیم طبق آن تمام جامعه را به ساکت و آمر و سپس بهشتی و جهنمی تقسیم میکنیم و این یعنی تکفیر.
در عوض فرمول علوم انسانی برای حل مساله مثل روشن کردن آتش با فوت و بادبزن است. چون که انسان از کانالیزه شدن فراری است و در مسیر تربیت صبر و درک شرایط هر تربیتپذیر بشدت لازم است. بعد از دیدن این سخنان استااااد ابراز نگرانیام بیشتر شد.
تقوی یگانه در این کلیپ بشدت افراطی و موهن نسبت به مومنان صحبت میکند که با اساس فلسفه امر به معروف (دلسوزی برای دیگران) منافات دارد. به هر حال این نقصها با حضور پررنگتر حوزه علمیه در تربیت آمرین دغدغهمند حوزوی و دانشگاهی کمرنگ خواهد شد.
* دیگر مطالب مرتبط با موضوع امر به معروف:
یک نمونه از امر به معروف و نهی از منکر خارج از موضوع حجاب و پوشش اما صحیح:
یک نمونه از امر به معروف و نهی از منکر خارج از موضوع حجاب و پوشش اما تخریبی و غلط:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش سی روزه؛ روز دوم... (با تأخیر)
مطلبی دیگر از این انتشارات
خواب های عجیب ترسناک
مطلبی دیگر از این انتشارات
قدردانی