یلدام،عاشق لطافت شکوفه های گیلاس🍒بوی پونه و آویشن کوهی؛عاشق رقص آب فواره، نرمی کاهی کتاب و زیبایی مسحور کننده ی ابر ها☁️در تکاپوی بهتر شدن✨
موسیقی و شخصیت
عین هبوط یه چالش گذاشته بود به اسم : موسیقی و شخصیت!
اینجوری بود که شما باید سه تا پنج یا اگه خیلی شخصیت پیچیده ای دارین هفت تا آهنگ انتخاب کنین که شما رو توصیف کنن.
خب من خیلی از این ایده خوشم اومد البته قبلا از یه نفر پرسیده بودم : اگه آهنگ بودی کدوم بودی؟
ولی با دیدن این چالش دقیقا برعکسش رو انجام دادم، راستش هر چی پلی لیستم رو بالا پایین کردم جز آهنگ : «آدما با همو تنهان هر کدوم یه جور معمان» چیز دیگه ای نبود که به من بیاد یا حس کنم کلماتش رو داره برای من میگه یا هر چی، و اینکه حس کردم اگه خودم بگم کدوم آهنگ که فایده نداره پس شروع کردم از بقیه این سوال رو پرسیدن که : اگه من آهنگ بودم کدوم آهنگ بودم؟
اولین قربانی خواهرم بود، که در کمال تعجب و شگفتی و خلاصه برگ ریزونی و اینا، برگشت گفت :«عجب حلوای قندی توو!»
البته فکر کنم برای اینکه دست از سرش بردارم و از شرم خلاص شه یه چیزی پروند چون بعدش حرفش رو پس گرفت ولی دیگه من قبول کرده بودم همون حلوای قندم و دیگه هیچکس نمیتونست اینو ازم بگیره😂😎
القصه رفتم و از بقیه پرسیدم، اولین آهنگ این بود :
یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب… منو می بره؛ کوچه به کوچه، باغِ انگوری؛ باغِ آلوچه… دره به دره؛ صحرا به صحرا…اون جا که شبا؛ پشتِ بیشه ها… یه پری میاد؛ ترسون وُ لرزون پاشوُ میذاره؛ توو آبِ چشمه… شونه میکنه؛ مویِ پریشون یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب… منو می بره؛ تهِ اون درّه…اون جا که شبا؛ یکّه وُ تنها… تک درختِ بید؛ شاد وُ پُر امید می کنه به ناز؛ دستشوُ دراز… که یه ستاره؛ بچکه مثِ یه چیکه بارون به جای میوه اش؛ نوکِ یه شاخه اش، بشه آویزون! یه شبِ مهتاب؛ ماه میاد توو خواب… منو می بره؛ تهِ اون درّه…اون جا که شبا؛ یکّه وُ تنها… تک درختِ بید؛ شاد وُ پُر امید می کنه به ناز؛ دستشوُ دراز… که یه ستاره؛ بچکه مثِ یه چیکه بارون به جای میوه اش؛ نوکِ یه شاخه اش، بشه آویزون!
اینکه یه نفر منو انقدر قشنگ میبینه باعث شد کلی ذوق کنم، بعد ازش پرسیدم چرا؟
و جواب گرفتم : «نمیدونم تا پرسیدی اصلا عجیب بود یه لحظه همون آهنگ برام پلی شد، بعد اون کلماتی که توش استفاده میکنه "یه شب مهتاب" و میدونی یه چیز آرامش بخش باحالیه و شخصیت تو رو هم من اینجوری میبینم، یعنی برخلاف چیزی که خودت فکر میکنی خیلی آدم تند و شیطونی هستی یه آرامش خاصی هم تو وجودت هست بخاطر همین بود!»
ویس بود وگرنه اسکرین میگرفتم، البته دوست داشتم اون بخش که «فکر میکنی شیطونی»رو سانسور کنم چون دیگه اینجوری فکر نمیکنم.
باری نفر دوم نزاشت خیلی ذوق کنم و یه آهنگ کاملا متضاد، البته باز قشنگ فرستاد :
شادی جان منی وقتی داری می خندی، شاخه یاسمنی وقتی داری می خندی هه هه ، هو هو ای که لب تازه تر از غنچه لاله داری غنچه رو وا می کنی وقتی می خندی، گر چه همتا نداری مثل گل بهاری راستی غوغا می کنی وقتی می خندی!
اینم خیلی دوست داشتم چون یه دیوونگی خاصی توش داشت، ازش پرسیدم چرا؟ ولی جواب نداد احتمالا اونم برای اینکه از دست از سرش بردارم یه چیزی فرستاده😂🤧
بگذریم نفر سوم :
من همان آوازه خوان مردم پاکم هنوز گرچه مشهور جهان خوانی مرا خاکم هنوز، قصه ها دارم از آن شب های شیرین شما قصه ها از ظلمت روز های غمگین شما قصه ی صد ها رفیق بی ریای میکده، گاه آغوش و گهی از پا فتاده می زده این منم تنها رفیق آشنهم بهم هر زمان، هر که بودم هر که هستم با تو هستم بی گمان.
نفر چهارم :
اگه میتونستم تورو میچیدم…گذفنم شام میذاشتمتو میدیدم…رز سفید من؛ ولی خشک میشی پیش من!تورو میکاشتم وسط قلبم! نمیذاشتم یه برگ بشه ازت کم، رز سفید من؛ تو خشک میشی پیش من! تو یه رویایی که نمیرسی به دستم…نمیشی سهمم؛ اما من همیشه عاشقت هستم…تو یه رویایی؛ که نمیشه مال من شی!تو یه رویایی که نمیرسی به دستم…نمیشی سهمم؛ اما من همیشه عاشقت هستم…تو یه رویایی؛ که نمیشه مال من شی!
نه میشه آسمونت شم؛ نه میشه ماه من شی…
و نفر پنجم :
من در شهرِ تاریکی پنهانم من راز شب بوها را میدانم تو از چشمم دردم را میبینی! من از قلبت رازت را میخوانم همراه من شو در طوفان سختی ها ماه من شو در تیره بختی ها آوازم شو تا فردای آزادی! سرشارم کن از شوق پیله کندن ها تا صبح پروانگی رفتن ها پروازم شو تا رویای آزادی در دنیای سایه ها سرگردان و بی صدا روز و شب میگردم تا پیدا کنم خورشیدم را.
بهترین چیزی که این چالش داشت همین حس اعتماد به نفسی بود که بهم تزریق میشد🌝
- حالا با توجه به این آهنگا اگه حوصله دارین درباره ی من یه چیزایی حدس بزنین و من تأیید یا تکذیب میکنم(:
هر ویرگولی یک لقب
افسانه «نفرینِ آسمان»
معرفی چالش هفته: "اسم و رسم!"