در کار کلام
چالشی برای دستانداز
مقدمه:
جناب دستانداز خیلی علاقه دارند چالش راه بندازه. حالا من میخوام یه چالش براش ایجاد کنم. میخوام ببینم حاضره یه کارزار راه بندازه یا نه. توضیح میدم کارزار چیه. اما قبلش لازمه توضیح بدم که چرا دستانداز.
جناب دستانداز من از اینجا به بعد مستقیم خودت رو خطاب قرار میدم.
دلیلش خیلی ساده است. شما سلبریتی اینجا هستی. شما از خواصی. یعنی بین بچه مذهبیها و حتی یه سری از بیطرفها نفوذ کلام داری. یه عده شما رو پدر معنویشون میدونن. به حرفت گوش میدن. این در حالیه که این عده ممکنه صرفا به خاطر گذشتهای که با هم داشتیم، به حرف من گوش نکنند.
دلیل اون بود. اما چالشت رو بگم.
نمیدونم این متن رو خوندی یا نه. اگه نخوندی، یه توضیح بهت بدم. در اون متن، دارم حکم مراجع تقلیدتون رو زیر سوال میبرم. معتقدم لازم نیست آدم ساب النبی، اعدام بشه. چون امروز این کار اشتباهه. دلایلش رو توضیح دادم. خودت بخون.
راهکار من برای ساب النبی چیه؟ اعتبارزدایی.
مطمئن باش خیلی راهکار بهتریه. برای اینکه ببینی چرا بهتره، این گفتگو رو بخون:
یه نفر:
خوب چنین اشخاص نه تنها حرف های را زدند که هیچ مبنایی نداشت بلکه به پیامبر بیش از۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰ نفر توهین کردند و حرمت کل مومنین را شکستند
اما قشر مذهبی به شبهه ها پاسخ میدهد همین من الان یک کتاب دفاع از قرآن دارم.
من:
من دارم از یه فرهنگ صحبت میکنم. یه فرهنگ بیمار که اطراف ما هست. تو کتاب میخونی. همه مثل تو کتاب نمیخونن. بلد نیستند از اسلام دفاع کنند. حتی آخوندهاش هم بلد نیستند. این بچههایی که الان اعتراض دارند، با این ادم ها طرف بودند.
اما در مورد اون دو نفر. مهم نیست. فقط کافی بود بیاعتبارشون میکردند. کافی بود میبردندشون توی یه برنامه زنده و با یه آدم باسواد وارد بحثشون میکردند. یه بحث راه میانداختند. به نظرت این دو تا دلقک جلوی یه آدم باسواد اصلا میتونستن حرفی برای گفتن داشته باشند؟ نه. بیاعتبار میشدند. مطمئن باش همون اوسکلایی که تو کانالهاشون عضو بودند، پای این برنامه مینشستند و میفهمیدند هیچی از اسلام نمیدونن.
حالا کدوم کار بهتره؟
اعدام یا اعتبارزدایی؟
برای این میگم حوزه امروز بیخاصیته. فقهاتون به رکود فکری رسیدند.
مطمئن باش من در حدی هستم که حکم سایر فقها رو باطل کنم. اما اگه فکر میکنی در این حد نیستم، میتونم یه راهکار میانه بهت بدم. حکم اعدام باشه، اما قبلش حتما اعتبارزدایی بشه. اول اعتبارزدایی بشه، اگه فرد به عملش ادامه داد، یه مدت براش زندان ببرند و اگه بعد از حبس باز هم ادامه داد، اون موقع اعدامش کنند. اینجوری راضی میشی؟
اما اینها مقدمه بود تا برسم به مساله اصلی.
مسئولان صداوسیمای ما به شدت جاهلاند. حالیشون نیست راه درست چیه. هیچوقت سراغ این کار نمیرن. البته مسئولان صداوسیما غیرخودشون رو مسخره میکنند (به برنامه سخیف و مبتذل پاورقی ارجاعت میدم). ازشون بازجویی هم میکنند. اما هیچوقت اجازه نمیدن بیان حرفشون رو بزنند. هیچوقت اجازه نمیدن یه جدال و یا شورای حقیقی شکل بگیره.
یه مثال برات بزنم. ثابتی یکی از جوانان مثلا مومن و انقلابی به حساب میاد. این آدم در رسانه ملی از صدا و سیما برخورداره. همون اوایل شروع اعتراضات سال 1401، این آدم یه آدم مبتذل دیگه رو به برنامهاش دعوت کرد تا شعار زن، زندگی، هرزگی رو باب دهن قشر متعصب مذهبی کنه. به جای جواب دادن به مسائل جمعیت معترض، مسخرهشون کرد. میدونی اگه میخواست جواب بده باید چه میکرد؟ باید یه سری از دانشجویان معترض رو وارد برنامهاش میکرد و ازشون میخواست حرف بزنند و بهشون تضمین میداد بعد برنامه کسی باهاشون کاری نخواهد داشت تا بدون ترس حرف بزنند و بعد به این شبهات جواب میداد. اما نکرد. به جاش مسخره کرد (گفتم که جهل این جماعت بزرگترین دشمن اسلام و نظامه).
یه مورد دیگه هم میگم. برای علی علیزاده رخ داده. میذارم خودش حرف بزنه. دو تا از پیامهای کانالش رو اینجا میذارم.
پیام اول:
مناظره چند هفته پیش با صادق زیباکلام امشب، فردا شب و پس فردا شب در شبکه مستند صداوسیما بازپخش میشود. این اتفاقی مهم و به گمانم جدید است. تا همینجا هم البته این اتفاقی دیرهنگام است. باید سالها پیش مباحثه جدی و غیر شعاری درباره فلسطین اشغالی را در فضای عمومی شروع میکردیم. هزاران کتاب، هزاران فیلم و صدها هزار برگ سند در دفاع از فلسطین و در اثبات ضدانسانی بودن رژیم آپارتاید و اشغالگر اسراییل وجود دارد. دست طرفداران فلسطین آنقدر پر است که اتفاقا آنها باید دنبال طرفداران اسراییل کنند و به پای میز مناظره بکشانند. نه اینکه موضوع فلسطین تابویی سیاسی باشد و فضای اطراف فلسطین فضایی شعاری و محافظه کارانه با دادههای کلیشهای باشد. امیدوارم به زودی مناظرههایی درباره فلسطین و دلایل عقلی و واقعگرایانه دفاع از فلسطین را در شبکههای اصلی صداوسیما ببینیم.
پیام دوم:
امشب قرار بود مناظره با زیباکلام در شبکه مستند پخش شود. اما لحظه آخر بدون اعلام دلیل لغو شد. تاسف برانگیز است که مدیریت جدید صداوسیما همچنان تا این حد محافظهکار است. اما از من بشنوید. ترس از مناظره درباره اسراییل و برخورد صرفا شعاری و تابوسازانه با آن، فقط یک برنده دارد: اسراییل
به نظرت چه کلمهای لایق این مدیرانه؟
میترسند و ترس هم برادر مرگه. صداوسیما اعتباری نداره چون به مخالف صدا نداده. قشر مذهبی غیر خودش همه رو حذف کرده. قشر مذهبی اجازه نداده هیچکس غیر خودش حرف بزنه.
صداوسیما اگه میخواد دوباره اعتبار پیدا کنه، باید به همه مردم صدا بده. اجازه بده همه بیان حرف بزنند. صداوسیما غلط میکنه اگه به مارکسیست صدا نمیده. صداوسیما غلط میکنه اگه به معترض صدا نمیده (غلط میکنه توهین نیست. صداوسیما داره کار غلطی میکنه). مثلاً یه دانشجوی معترض به حجاب یا سایر مسائل باید بیاد تو صداوسیما حرف بزنه (یه سری خواستههاش درسته. مسئولان باید به خواستههاش رسیدگی کنند. یه سری خواستههاش اشتباهه. باید قانع بشه که اشتباه میکنه).
این کار واجبه. واجب سیاسی و دینی و شرعی و اخلاقی و ... به دو دلیل واجبه:
یک اینکه صداوسیما ارث بابای یه عده خاص نیست. صداوسیما با پول بیتالمال زنده است. متعلق به همه مردمه نه یه قشر خاص. باید به همه صدا بده نه یه قشر خاص. این وظیفه سیاسی و ملی و شرعی و اخلاقی این سازمانه. بذاره حرف بزنند و به شبهات پاسخ بده.
دلیل دوم کاملا پراگماتیکه. صداوسیما با این کار چند تا هدف رو محقق میکنه:
- اعتبار از دست رفتهاش رو احیاء میکنه.
- از دشمن اعتبارزدایی میکنه.
- یه قدم کلیدی در جهت وحدت ملی برمیداره.
اما به دلیل جهل و ترس نمیکنه.
میدونی در این شرایط وظیفه شما به عنوان حامی نظام چیه؟
اینکه از صداوسیما بخوای این کار رو بکنه.
برای این کار باید کارزار راه بندازی. از همین الان باید شروع کنی به راه انداختن یه کارزار. باید قشر مذهبی رو متحد کنی و یکصدا از صداوسیما بخوای به وظایفش عمل کنه.
شما پتناسیل انجام این کار رو داری. الان شروع کنی، تا یه سال دیگه مطمئنا پیشرفتهای زیادی کردی. راهش هم خیلی ساده است. شروع کن به تبلیغ برای این کارزار. اسمش هم مثلاً بذار
کازاری علیه انحصار صداوسیما در دست یک قشر خاص
یه عده رو جذب این کارزار کن. بعد از این عده بخواه یه عده دیگه رو جذب کارزار کنند. یعنی برای کارزارت تبلیغ کنند. اینجوری این کارزار روزبهروز گسترش پیدا میکنه.
حاضری انجام بدی؟
ازت یه جواب میخوام. جوابت به این چالش چیه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش ترکانی؛ هنوزم که هنوزه....
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش کتابخوانی و خاطرهبازی
مطلبی دیگر از این انتشارات
علیه انحصارطلبی (یا «انتظار، بیکار نشستن نیست»)