«دنبالهروِ هرکسی نباش، ولی از هرکسی توانستی یاد بگیر!» آدرس سایت: dastandaz.com | ویراستی: Dast_andaz@ | ایمیل: mohsenijalal@yahoo.com
چالش هفته (چالش ۲۵ : همسایههای دلخواهتان را انتخاب کنید!)
یادداشت پیشین:
بخشی کوتاه از این یادداشت:
آری! آن لبخند ابلهانه و یا خندهی جوکری که این روزها بر چهرهی تمام مردم جهان قابل مشاهده است، بیشتر شبیه به فلج شدن فک آنها بر اثر بیماری کُزاز (کُزار فرهنگی) است، نه یک خندهی عمیق و از ته دل!
مقدمه:
آقا حمیدرضای عزیز برای بار دوم مسئولیت "چالش هفته" که ایدهی بکر خودش بود را به عهده گرفت و دوباره بعد از مدتی تلاش بیوقفه، رهایش کرد و رفت. الان ۲۴ روز است که از او بیخبرم و حالش را هم که پرسیدم، هیچ پاسخی دریافت نکردم. امیدوارم حالش خوب باشد و اتّفاقی برایش نیفتاده باشد یا اگر افتاده، اتّفاقی مثل ازدواج و یا بهتر از آن باشد.
دیدم درست نیست لنگهای این انتشارات با بیش از ۲۵۰ همراه دلبندش روی هوا بماند، پس دستبهکار شدم تا به فضل خدای عزیز و یاری شما، کمی چرخهایش را روغنکار کرده و به گردش در بیاورم.
ای کاش میتوانستیم همسایههای دلخواهتان را انتخاب کنیم!
از موقعی که متاهل شدم و خیرِ سرم خانه و زندگی تشکیل دادم تا الان چندباری خانه عوض کردم. هر بار، هم همسایههای خوب داشتهام و هم همسایههای مردمآزار و فضول و دردسرزا. در این چند سال، فقط مدت کمی در یک آپارتمان زندگی کردم و در همان مدت کم بدترین همسایههای ممکن را تجربه کردم. همسایهی دیوار به دیواری که ظهر جمعه مهمان خانهاش _که بعداً فهمیدیم خواهرزنش بود_ را با مُشت و لگدهای خودش و همسرش بدرقه میکرد و همسایهی دور از جان شما، احمقی که صدای آهنگهایی که دوست داشت را جوری زیاد میکرد که تمام طبقات ساختمان به لرزه در میآمد و وقتی هم اعتراض میکردی، میگفت: "از قدیم گفتهاند چهاردیواری اختیاری!"
زندگی در خانههای ویلایی قدیمی، کوچک و کلنگی، امنیت و آسایش به مراتب بیشتری به همراه دارند. بزرگترین چالش زندگی در این خانهها چکه کردن سقف و خرابی گاهوبیگاه تاسیسات قدیمیشان است که وقتی عادت کنی دیگر خیلی اذیتت نمیکند. امّا همسایهها هر کاری هم که بکنند، هرگز نمیتوانند مانند همسایههای داخل یک آپارتمان روی اعصابت شیرجه بروند. وقتی در چنین خانههایی زندگی میکنی، نفهمترین همسایه ته تهش میتواند آن کسی باشد که لوله اگزوز خودروی بهروغنسوزی افتادهاش را در پنجرهی خانهات فرو میکند و تا خیالش راحت نشود که تو را به ماهیدودی تبدیل کرده است، از جایش تکان نمیخورد! و آن همسایههایی که در طول سال خانهشان را تعمیر میکنند و تو نمیتوانی حتی یک خواب قیلوله و یا نیمروز داشته باشی، مگر اینکه صدای وقت و بیوقت بیل، کلنگ، تیشه، فرز، دلر و پیکور را یک سمفونی زیبا تصوّر کنی وگرنه باید آرزوی یکبار کپه گذاشتن هر چند کوتاه را بهگور ببری! در حین نوشتن همین یادداشتی که دارید میخوانید، صدای فرز میآمد!
شوربختانه وقتی پاپتی باشی و بخواهی خانهای اجاره کنی مجبوری بهدنبال خانهای باشی که به سایز جیب مبارکت بخورد و دیگر مهمترین چیزی که باید در اولویت باشد، ولی گویا هرگز نمیتواند برایت در اولویت قرار گیرد، پرسوجو دربارهی همسایههایت است. این قرتیبازیها، هرگز به قد و قوارهی کسانی که پایین شهر زندگی میکنند، نمیخورد! امّا متاسفانه و یا خوشبختانه هنوز در عالم خیال میتوان دست به هر کار زشت و زیبایی زد. در عالم خیال میتوان در دنیای زندگان، مردگان، گذشتگان و معاصران چرخی زد و چند همسایهی خوب و باب میل پیدا کرد و با زندگیکردن در کنارشان عشق و حال کرد.
- حتماً تا الان دوزاریتان افتاده و متوجه موضوع حالخوبکُن این چالش جالب شدهاید. چی؟ هنوز متوجه نشدهاید؟ واقعاً؟! پس "حکمت ۱۷" از کتاب "۱۰۱ حکمت آفتابی" نوشتهی "رابین شلیپ شارما" تحت عنوان "به همسایههای دلخواه خود فکر کنید" را هم بخوانید و بعدش لطف کنید و دستبهکیبورد شوید:
از جمله کارهایی که برای پژوهشهای شخصی خود انجام دادم تهیه فهرستی از افرادی است که دلم میخواست همسایهی من باشند. آنان زنان و مردانی از گذشته و حال هستند که آرزو دارم فنجانی چای با آنان بنوشم و گاهی ساعتی را با آنان به گفتگو بنشینم و بخندم. انجام این کار و نوشتن این فهرست شما را با تعداد زیادی از ارزشها و ویژگیها ارتباط میدهد به عدهی زیادی از آدمها احترام میگذارید و به عنوان یک انسان برای کشف بیشتر خودتان هم قدمی برداشتهاید. در ضمن این یک راه خوشایند برای گذراندن سی دقیقه از زندگیتان است...
همین حالا شما هم فهرستی از افرادی که میخواهید در همسایگیتان زندگی کنند تهیه کنید. سپس به آنچه این زنان و مردان را برای شما قابل تحسین میکند بپردازید و این که چگونه میخواهید به همان کیفیت در زندگیتان عمل کنید.
نخستین قدم برای تشخیص دیدگاههای زندگی، تعریف آنهاست و نخستین قدم برای رسیدن به شخصی که میخواهید باشید آن است که ویژگیهای کسی را تعریف کنید که میخواهید مثل او باشید.
توجه:
- اگر برای این چالش یادداشت نوشتید، لینک آن را در بخش نظرها برایم بنویسید تا به انتشارات "چالش هفته" اضافه کنم.
"چالش هفته" پیشین:
چالش هفته (چالش ۲۴ : کلمات شیرین کودکانه!)
عنوان یادداشتهایی که بهتازگی در سایت دستانداز منتشر کردم و در اینجا هیچ اثری از آنها نیست. (بهترتیبقد!):
سوال بسیار مهمی که باید از خواستگارتان بپرسید و هرگز نمیپرسید!
بریدن تنهی یک درخت آسان است ولی قطع کردن ریشههایش خیر!
ادیسونِ خِنگ! | ادیسونِ دزد | ادیسونِ نابغه! | ادیسونِ قاتل!
سندرومهای ناشناخته! (قسمت پنجم: سندروم لایِگی)
پارادوکس عجیبِ اسپری تاخیری در عصر شتاب!
حُسن ختام:
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش هفته
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش نویسندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
چالش هفته ?عشق?