چالش ۲۱ _ روز ششم

درودها

آقا/خانم امروز خیلییییی جمعه بودا... البته من جمعه‌ها رو دوست دارم ولی امروز به چند دلیل حالم خوب نبود. اول مامان یکم حال ندار بود بردمش دکتر (چیز خاصی نبود ولی کلا مطب رفتن به من حس بد میده) بعد هم یه خانومی از آشناها که فک کنم هم سن و سال خودم بود فوت شده بود و رفتیم ختم ): خیلی ناراحت شدم برای جوونیش برای غم بزرگ خانواده‌ش. کلا این روزا ذهنم باهام سازش نداره همش داره از بدیای دنیا می‌گه تا یه دو تا اتفاق اینجوری‌ هم‌ پیش میاد، می‌گه بفرما دیدی بهت گفتم.

دردسرتون ندم از حال بد پناه بردم به پیاده‌روی و موزیک و وقتی رسیدم خونه به کتاب. من بلد نیستم خوب و گیرا چیزی رو تعریف کنم برای همین فقط چندتا اسکیرین شات که از کتاب گرفتم رو می‌ذارم همین‌جا شاید برای شماام جالب باشه. از کتاب "فلسفه ملال"

" دل‌زدگی کسانی که سخت می‌کوشند بدترین دل‌زدگی است"

اولش که شروع کردم یکم سخت پیش می‌رفت ولی از صفحه ۳۰ به بعد بهتر شد و جذبش شدم.

وقتی هم که بیرون بودم یه غروب خیلی خوب دیدم.

واقعا زیبا نیست؟
واقعا زیبا نیست؟


دیگه اینکه آخر این هفته احتمالا دو سه روز مهمون داشته باشم و از الان دارم فکر می‌کنم چطور هم به کارا و هم به چالشم برسم...

آها راسی یه چالش چهل روزه کوچولو هم شروع کردم. که هر دو برای حذف عادت‌های نه چندان درست و نه چندان جالب هستن. من خیلی وقته نوشابه نمی‌خورم. یعنی یه سال نخوردم بعد آزاد کردم و بعضی مواقع یه ته پیک می‌خوردم. حالا باز بنا رو گذاشتم بر نخوردن هرگونه نوشابه (رژیمی و غیررژیمی هم نداریم، هرنوع نوشابه گازدار). بعد دومیش هم استفاده نکردن از اکسپلور اینستاس. این تو همین دو روز هم خیلی ازش خوشم اومده. قبلا چندتا استوری چک می‌کردم و بعد دو سه تا پست و عمده وقت اینستا گردی میشد چرخ چرخ زدن تو اکسپلور، تا به خودتم بیای کلی وقت و نت از دست رفته. حالا شرایط بهتر شده و از این تصمیم خیلی راضی هستم.

روز ششم هم انجام شد.

ممنون که تا آخر خوندی☘️😘