نه فرشتهام نه شیطان، کیام و چیام؟ همینم... | 35.699738,51.338060
طرح یک پرسش | روندها یا رویدادها؟
به واسطهی همهگیری بازارهای مالی در سالهای اخیر، نمودارهایی شبیه این را در رسانهها دیدهاید. صعودها و نزولها، جهشها و ریزشها، الگوها و ضربهها و ... از دایره لغاتی هستند که تغییرات را در این نمودارها منعکس میکنند.
در این نمودارها اما دو چیز است که به طور خاص موضوع بحث ماست:
۱- اتفاقاتی که در بلندمدت رخ میدهند که از آنها به عنوان "روند" یاد میشود.
۲- اتفاقاتی که در کوتاهمدتی زایش و نابودی را تجربه میکنند؛ از واژهی "رویداد" برای توصیف این مفهوم استفاده میکنیم گرچند که میتوان کلمات مناسب دیگری را برای آن برگزید.
روندها
یک روند در سادهترین توصیف خود، مجموعهای از رویدادهاست. با این حال آنچه که در درک روندها و رویدادها حائز اهمیت است، پنج نکته است:
۱. زنجیره رویدادها
آیا تجربهها و اثرات یک رویداد به رویداد بعدی، زنجیروار منتقل میشود(همانطور که مهرههای دومینو، اثر خود را به مهره بعدی منتقل میکنند)؟ پاسخ مثبت به این پرسش، میتواند سرآغاز شکلگیری و حتی امتداد یک روند باشد.
۲. نگاه پنجرهای
همان طور که پیشتر گفته شد، وقتی از روندها حرف میزنیم، از زنجیرهای از رویدادها صحبت میکنیم که پایداری اثرشان را در بلندمدت حفظ و حتی تقویت نمودهاند. مادامی که رویدادهای یک روند را به شکل تکرویدادهایی صرف که در زمان و مکانی معین رخ دادهاند ببینیم و ارتباط آن با رویدادهای پیشین و پسین را نادیده بگیریم، از تاثیراتی که برجای میگذارند غافل خواهیم شد و تحلیلهای اشتباهی از آن برداشت خواهیم کرد.
از این رو، تحلیل روندها نیازمند نگاهی با پنجرهای عریض است که بتواند وابستگی رویدادها با یکدیگر را درک کند. اما آیا وابستگی برای درک کامل روندها کافی است؟
۳. تشخیص نابهنجاریها
در نمودار بالا و در میانه یک روند، یک رویداد ضربهای رخ داده که با رویدادهای همسایه خود، اختلاف چشمگیری دارد. این رویدادها در فضای سریهای زمانی، نابهنجاری یا Anomaly نامیده میشوند. ویژگی این رویدادها، کمشمار بودن و دوربودن از دادهها(همان رویدادها)ی اطراف خویش است.
وقتی که رویدادهای یک روند را بررسی میکنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که آیا با یک رویداد استثنائی مواجهیم که به دلیل قرارگیری در دل یک روند، ما را دچار تشخیص اشتباه نموده است یا خیر. این شناخت میتواند در وزندهی رویدادهای یک روند و شناخت روندها بسیار موثر واقع شود.
۴. انباشتگی
از آنجا که ذات روندها در بلندمدت معنا مییابد، پیوستگی زمانی و آهستگی در شکلگیری و تقویت، از ویژگیهای بارز آن شناخته میشود. به همین دلیل است که تحلیل تکرویدادها بدون در نظر گرفتن همبستگی آنها با رویدادهای پیشین و پسین، این برداشت نادرست را ایجاد میکند که با تاثیرات کوتاهمدت، موقتی و هیجانی مواجه هستیم. با این حال اگر یک روند فرصت امتداد و حیات یابد، این تاثیرات به ظاهر کوتاهمدت، خاصیت "انباشتگی" و "تجمعی" پیدا خواهند کرد. به بیان دیگر، تاثیراتِ به زعم ما "هیجانی" و "کوتاه مدت"، همچون گلولهی برف غلتان به رویدادهای بعدی انتقال خواهند یافت و اثر آنها در بلندمدت، غیرقابل چشمپوشی خواهد بود.
۵- تکرارپذیری
نکته غیرقابل چشمپوشی دیگر در تحلیل روندها، نفس "تکرارپذیر" بودن آنهاست. تشخیص "تکرارپذیری" نیازمند تسلط شناختی قابل توجه بر زمینه(context)ای است که در آن رخ میدهند. برخی از روندها مستقل از زمینه(context-free) رخ میدهند چرا که تابع عواملیاند که متغیر با زمان نیستند(time-independent). بنابراین در صورت مهیابودن این عوامل، روند میتواند در هر دوره زمانی دیگری تکرار شود.
در نقطه مقابل، روندهایی نیز وجود دارند که تکرار آنها تابع عواملی است که متغیر با زمان(time-dependent) هستند. از این رو، تکرار این روندها وابسته به زمان خواهد بود.
فراتر از بازارهای مالی
دامنه تحلیل سریهای زمانی اما صرفا در حوزه اقتصاد و مهندسی باقی نمیماند. هر آنجا که توالیای از رویدادها در بازه زمانی معینی رخ میدهند، روندها و رویدادهایی وجود دارند که مستعد شناخت و تحلیلند.
در فرایند شناخت آنچه که در یک جامعه رخ میدهد، تاریخچهای از آنچه که گذشته و میگذرد، پشتوانهای قوی برای آنچه که خواهد گذشت، خواهد بود.
در مطالعه این تاریخچه، دقت به روندهای اجتماعی از مسائل حائز اهمیت است. مطالعه این روندها، به خوبی تغییرات جامعه و پویایی آن را در گذر زمان نشان میدهد. این روندها میتوانند متاثر از عوامل درونی و بیرونی مختلفی باشند و از این رو آگاهی به این عوامل درونی و بیرونی و نکات پیشتر یادشده، میتواند در درک عمیقتر ریشههای آنچه که رخ داده، رخ میدهد، و رخ خواهد داد بسیار یاریرسان باشد.
با مشاهده آنچه که در روزها، ماهها و سالهای اخیر در کشور رخ داده، میتوان شکلگیری و امتداد روندها را مشاهده نمود. راه متوقفساختن این روندها جز تضعیف عواملی که باعث شکلگیری و تقویت آن شدهاند نیست و نخواهد بود. عواملی مانند انحصارگرایی، فسادهای سیاسی و اقتصادی، قوانین ناکارآمد فرهنگی و اجتماعی، ورشکستگی معیشت اقتصادی جامعه و ... . در غیر این صورت روندها دیر یا زود و به طور اجتنابناپذیری، نقطه تاثیری در زمان-مکان آینده خواهند یافت. چنانچه این نقطه تاثیرها پایدار نباشند، کشمکش میان روند غالب و روندهای معکوس(که در جامعه وجود داشتهاند و یا وجود خواهند یافت)، میتواند موجب گسستهای شدیدتری در آینده گردد که به سود جامعه نخواهد بود.
۴ مهر ۱۴۰۱
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسم و رسم یک بی نام و نشان
مطلبی دیگر از این انتشارات
مغالطه: کافر همه را به کیش خود پندارد
مطلبی دیگر از این انتشارات
به مناسبت روز قدردانی و تعریف و تشکر از تاثیرگذاران زندگیم