سمفونی

پادکست یار دبستانی
پادکست یار دبستانی
پادکستhttps://castbox.fm/episode/سمفونی---پادکست-یار-دبستانی-id5567445-id627924205?utm_source=website&utm_medium=dlink&utm_campaign=web_share&utm_content=%D8%B3%D9%85%D9%81%D9%88%D9%86%DB%8C%20-%20%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA%20%DB%8C%D8%A7%D8%B1%20%D8%AF%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-CastBox_FM


یک و(va)

دو و

سه و

چار و

آن بتهوونی که سمفونی مرا می نوشت ، یقینا مرا نتی فالش نذاشته ! مرا اینقد رها گذاشت که در هر نتی می توانم باشم و در هر گامی جا بگیرم . مرا رها گذاشت تا به هر شکلی ملودی خودم را بزنم و خلق کنم و زیباترین ریتم ها را به سمفونی زندگی ام بدهم.

ریتم هایم را خواهم زد و ملودی هایم را خواهم نوشت . من بخشی از سیم رها شده ی می هستم . گام دوماژور بخشی از من است. و همیشه کوک بودم و فقط کافی ست دستی روی سیم هایم بکشم تا بهترین صداها و نوا ها را بدهم ... باور نمی کنی؟!

نبض نت هایم را بگیر تا ببینی چه آرپژی در جریان است ... سخته ؟ نه؟ !

چون تو هیچ وقت به موسیقی اعتقاد نداشتی ... تو موسیقی را قبیح می دانستی ... تو حتی حرامش کردی ... ولی من موسیقی ام و سرشار نواختن ... سرشار قدم زدن روی خطوط حامل ... سرشار قدم زدن در گام دو ماژور ...

اما تو ...

همیشه نتی فالش بودی... ریتم همه چیز ، واقعا ریتم همه چیز را بهم زدی و یک اعتقاد نداشتی . معلوم نبود کجا بودی و چکار می کردی. خودت را دیز و بمل می کردی ... کوک دست دیگران بودی و هیچ وقت گام هایت را نشناختی و تو را نفهمیدم ! تو روح موسیقایی داشتی ولی آن را باور نکردی . هیچ وقت در گام هایت غزلگردی نکردی هیچ وقت سمفونی هایت را ننواختی . هیچ وقت سازهایت را درک و کوک نکردی . اینقد درک نکردی تا " از غزلگردی تو / تا سمفونی آبی/ سوگ مشکوک ساز ها را گریه کردم"...

نتی بی قرار بودی و خود را فالش نواختی چون موسیقی را درک نکردی . چون به سمفونی دنیا اعتقاد نداشتی و هیچ وقت بتهوونت را نشنیدی ...

اصلا به بتهوون اعتقاد داری ؟ ... بیخیال ...

این رها بودن را دوس دارم و همیشه گام دوماژور را بیشتر دوس داشتم . روی سیم می چه غزلگردی ها کردم و چه ملودی بازی ها و چه یادگارها جا گذاشتم . حتی کورد هایم را خودم گرفتم . ریتم "سه/چارم" والس را دوس داشتم و باید اعتراف کنم می مینور و لا مینور را بیشتر از تو دوس داشتم ...

اما تو "ششو/هشت" سنگین و غمگین بودی ... که خودت هم پی به "ششو/هشت" بودنت نبردی ...

از تو یادگار فقط ترانه ای در دفتر نت هایم باقی ماند...

اما بازم یقین دارم که آن بتهوونی که سمفونی مرا نوشت ، یقینا می دانست که نتی فالش نیستم ...

پ.ن: نت مت(!!!)

پ.ن : لطفا مرا ریمیکس نکنید .