مدیر محصول با علاقه به فینتک، موزیسین و شیفته هنر. اینجا از تجربههایم در دنیای کسبوکار و علایقم مینویسم و دیدگاههایم را با شما به اشتراک میگذارم
ماتریس ارزش-تلاش؛ چطور تصمیماتی بگیریم که به فنا نریم؟

زندگی و کار پر از تصمیمهایی هست که منابع و زمان ما رو به چالش میکشه. از انتخاب کارهای روزمره گرفته تا تصمیمات استراتژیک در کسبوکار، همیشه یک سؤال مطرحه:
“کدوم کار رو اول انجام بدیم؟”
• پروژهای که سود بالایی داره ولی زمانبره؟
• ایدهای که سریع جواب میده ولی شاید تأثیر زیادی نداشته باشه؟
• کارهایی که باید انجام بشن اما تأثیر کمی روی نتایج دارن؟
و در آخر:
• بهترین روش اولویتبندی در کسبوکار چیست؟
🔹 ماتریس ارزش-تلاش (Value-Effort Matrix) یکی از ابزارهای ساده اما قدرتمند برای اولویتبندی و تصمیمگیری سریع و استراتژیکه که کمک میکنه با کمترین تلاش، بیشترین نتیجه رو بگیریم.
چرا ماتریس ارزش-تلاش مهمه؟
طبق گزارش McKinsey & Co، تیمهایی که از روشهای اولویتبندی ساختاریافته مثل ماتریس ارزش-تلاش استفاده میکنن، تا ۳۰٪ بهرهوری بالاتری دارن.
گزارش Bain & Company هم این داده رو میده که ۶۵٪ از تیمهای موفق محصول، از این نوع چارچوبها برای افزایش ROI و تصمیمگیری استفاده میکنن.
دلیل این اهمیت واضحه:
🔹 ما همیشه منابع نامحدود نداریم! باید بدونیم که روی چی تمرکز کنیم.
🔹 کارهای کمارزش ولی پرهزینه نباید وقتمون رو بگیرن.
🔹 اولویتبندی هوشمند، بازدهی رو چند برابر میکنه.
چطور کارها رو اولویتبندی کنیم؟
ماتریس ارزش-تلاش کمک میکنه که کارها رو بر اساس دو فاکتور بررسی کنیم:
🔹 ارزش (Value): میزان تأثیری که یک کار روی هدف اصلی داره. مثلا افزایش فروش، بهبود تجربه کاربری یا کاهش هزینهها.
🔹 تلاش (Effort): مقدار منابع، زمان و انرژی مورد نیاز برای انجام اون کار.
با این دو فاکتور، کارها رو توی ۴ دسته قرار میدیم:
✅ پیروزیهای سریع (Quick Wins): ارزش بالا، تلاش کم
✅ پروژههای بزرگ (Major Projects): ارزش بالا، تلاش زیاد
⚪ وظایف پرکننده (Fill-ins): ارزش کم، تلاش کم
⚠️ تلهها (Thankless Tasks): ارزش کم، تلاش زیاد
🔹 پیروزیهای سریع (Quick Wins): این همون کارهایی هست که کمترین هزینه رو دارن ولی بیشترین تأثیر رو ایجاد میکنن. مثل بهینهسازی تجربه کاربری در سایت که باعث افزایش نرخ تبدیل میشه.
🔹 پروژههای بزرگ (Major Projects): کارهایی که ارزش زیادی دارن ولی نیاز به منابع قابل توجهی دارن. مثلا توسعه یک محصول جدید.
🔹 وظایف پرکننده (Fill-ins): این کارها ارزش زیادی ندارن ولی اگه وقت اضافی داشته باشیم، بد نیست انجام بشن. مثلا تغییر رنگ دکمههای سایت.
🔹 تلهها (Thankless Tasks): وقت و انرژی زیادی میگیرن ولی تأثیر زیادی ندارن. مثلا بازطراحی یک صفحه که هیچکس ازش استفاده نمیکنه!
مثال واقعی از کسبوکارهای فینتک
فرض کن یک استارتاپ پرداختیاری داری که روی ابزارهای مالی برای کسبوکارها کار میکنه. تیم محصول چند ایده برای بهبود محصول داره و باید تصمیم بگیره که کدوم ایدهها رو در اولویت قرار بده.
🔹 اضافه کردن قابلیت پیگیری تراکنش برای خریداران – این فیچر به کاربران امکان میده تا وضعیت پرداخت خودشون رو لحظهای بررسی کنن. ارزش بالایی داره چون باعث کاهش تماسهای پشتیبانی میشه و به تجربه کاربری کمک میکنه. اما اجرای اون، یک تلاش متوسط نیاز داره. این یک پیروزی سریع (Quick Win) محسوب میشه و باید در اولویت قرار بگیره.
🔹 اضافه کردن گزارشهای آماری به پنل پذیرندگان – این قابلیت ارزش زیادی داره و میتونه به پذیرندگان کمک کنه تا بهتر تصمیم بگیرن، اما اجرای اون به منابع زیادی نیاز داره. این یک پروژه بزرگ (Major Project) محسوب میشه که نیازمند برنامهریزی دقیق و تخصیص منابعه.
🔹 بهروزرسانی طراحی و لاجیک پنل همکاری فروش – یک فیچر با ارزش متوسط که نیاز به تلاش متوسطی داره. این ویژگی در دسته وظایف پرکننده (Fill-ins) قرار میگیره، یعنی انجامش بد نیست اما نباید در اولویت باشه.
🔹 ایجاد یک پنل جداگانه برای پیگیری قراردادهای دایرکت دبیت (پرداخت مستقیم) – این ویژگی زمان و هزینه زیادی میبره، اما تأثیر زیادی روی کسبوکار نداره. بنابراین یک تله (Thankless Task) محسوب میشه و بهتره بهش نپردازیم.
چرا ماتریس ارزش-تلاش بهرهوری شما را افزایش میدهد؟
✅ تمرکز روی کارهای مهم: به جای اتلاف وقت روی کارهای کمارزش، روی مواردی که تأثیر بالایی دارن، تمرکز میکنی.
✅ افزایش بهرهوری: تحقیقات نشون داده تیمهایی که از این مدل استفاده میکنن، ۳۰٪ کارآمدتر از بقیه هستن.
✅ مدیریت بهتر منابع: پول، زمان و انرژی همیشه محدودن. این روش کمک میکنه که اونها رو بهینه مصرف کنی.
طبق گزارش Deloitte’s Digital Transformation Report، به میزان ۷۳٪ از مدیران ارشد معتقدند که یکی از بزرگترین چالشهای نوآوری، ناتوانی در تعریف دقیق تأثیرات یا معیارهای موفقیت است. این نشان میدهد که بدون یک چارچوب اولویتبندی واضح، بسیاری از سازمانها نمیتوانند بهدرستی ارزش نوآوریهای خود را اندازهگیری کرده و روی مهمترین اقدامات تمرکز کنند.
چطور این مدل رو در زندگی شخصی هم به کار ببریم؟
✅ مدیریت کارهای روزانه: اگه یک لیست از کارهای شخصی داری، این ماتریس کمک میکنه که مهمترین کارها رو تشخیص بدی.
✅ اولویتبندی یادگیری مهارتها: مثلا آیا بهتره یک مهارت جدید یاد بگیری یا یک مهارت قبلی رو تقویت کنی؟
✅ تصمیمگیری مالی: مثلا اینکه آیا باید توی یک سرمایهگذاری جدید بری یا پسانداز کنی؟
ما همیشه کلی کار داریم که باید انجام بدیم، اما همه کارها ارزش یکسانی ندارن. ماتریس ارزش-تلاش یک ابزار ساده اما مؤثره که بهت کمک میکنه بدونی کدوم کار رو اول انجام بدی، کدوم رو کنار بگذاری و روی چی تمرکز کنی.
📌 به نظرت این روش توی چه بخشهایی از زندگی یا کار میتونه مفید باشه؟ تجربیاتت رو توی کامنتها بگو!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولویتبندی RICE؛ راز موفقیت برای گرفتن تصمیمهای طلایی!؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفاوت مدیر محصول و مالک محصول؛ یک بار برای همیشه شفاف کنیم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سه ماه اول مدیرمحصولیمان را چگونه بگذرانیم؟