یلدام،عاشق لطافت شکوفه های گیلاس🍒بوی پونه و آویشن کوهی؛عاشق رقص آب فواره، نرمی کاهی کتاب و زیبایی مسحور کننده ی ابر ها☁️در تکاپوی بهتر شدن✨
گزارش کار
یادتونه من یه لیست نوشته بودم برای تابستون؟
باید بگم که شروع کردم فیلما رو دیدن و جلوشون تیک زدن اما کتابا رو نه راستش فکر کردم بهتره بشینم عمیق بخونم و خوندنم همراه با تأمل و تعمق و تحلیل باشه نه اینکه صرفاً کتابا رو قورت بدم و رد بشم.
شما به عمل به آنچه میدانید محتاجترید تا به دانستن چیزهایی که نمیدانید. امام علی(ع)
عمل واقعاً مهمه ترجیح میدم تابستون فقط سه تا کتاب خونده باشم اما همراه با عمل بدون عمل باشه بی فایده است مثلا بابام فوق لیسانس روانشناسی داره ولی وقتی داداشم گریه میکنه گوشی میده دستش خوب من اصلاً نمیخوام این شکلی باشم من میخوام کتابا کاری کنن یلدای قبلی نباشم میخوام رشد کنم میخوام فرق داشته باشم با اونایی که امثال نیکا فلاحی رو فالوو دارن و یجورایی فکر میکنم تا الان هر چند شاید کم اما موفق شدم همین که وقتی دوستم فکر میکنه بهش بیتوجهیم میتونم غرورم رو بزارم کنار و بگم معذرت میخوام اما بعدش کاری کنم به این فکر کنه که نکنه مشکل عزت نفس پایین خودشه یعنی عمل، همین که وقتی میبینم خواهرم خوشگل شده میتونم حسادت نکنم و بهش بگم یعنی عمل یا مثلاً همین که دیگه خیلی زود تحت تأثیر قرار نمیگیرم و فکر نمیکنم یه شبه میتونم زندگیم رو عوض کنم یعنی عمل حتی اینکه میدونم چیزی که میبینم با برداشتم با احساسم میتونه یکسان نباشه میتونه حقیقت نباشه یعنی عمل.
- حالا شاید این چیزا برای شما عادی باشه ولی من قبلاً نمیتونستم انجامشون بدم!
اما فیلم، اول شروع کردم عاشقانه های کلاسیک رو دیدن من عاشق این ژانرم و حتی اگه یاددهنده نباشه مهم نیست چون سرگرمیه خیلی لذت بخشیه سرچ کردم : «فیلم های شبیه غرور و تعصب» و اونایی که کتاباشون رو قبلا خونده بودم رو دیدم بعلاوه ی فیلم «لیاقت جین»که درباه ی خود جین آستین بود.
بعد «پیش از طلوع» رو دیدم و همین دیشب «نظریه ای درمورد همه چیز» این یکی تو لیست تقویت عزت نفس بود ولی من به چشم عاشقانه و به عنوانِ سرگرمی نگاش کردم چون اولاً که وقتی صفحه سیاه میشد و قیافه ی خودم رو میدیدم و با دختره مقایسه میکردم بدتر اعتماد به نفس و بعد عزت نفسم کاهش پیدا میکرد ثانیاً جمله های آخر استیون که میگفت تو هر شرایطی میتونین بهترین باشین و اینا به دلم ننشست چون واقعاً نمیتونم بهش خوشبین باشم کاش میشد بهش بگم استیون جان فقط خودت رو نبین هزار هزارتا آدم شبیه تو وجود دارن که به هیچ جا نرسیدن و نخواهند رسید از هر چند هزار نفر یکیش تو میشه و تو داری فراوانی پایه رو نادیده میگیری نمیتونم خوشبین باشم وقتی بغل گوشم بچه هایی زندگی میکنن که از نظر ظاهری سالمن ولی اوضاع محیطشون اونقدر بده که میدونم اگه اوضاع همینجوری پیش بره ته تهش بزرگترین موفقیتشون کارگر شدنه دارم احساساتی برخورد میکنم آره ولی بزار نتونم خوشبین باشم تا وقتی دوستی دارم که تو سن کم شوهرش دادن و حالا با وجود یه بچه ی چهار ساله داره دزدکی تلاش میکنه معلم شه و تمام حسرت و آرزوش اینه که یه روز تا ظهر بخوابه و با وجود این همه سنگ اندازی میدونم بهش نمیرسه اصلا چرا جای دور بریم همین خودت اگه پول نداشتی اگه زیبا نبودی اگه اونور آب به دنیا نیومده بودی ممکن بود هیچوقت به اینجا نرسی لذت بخش بودی ولي بزار حرفات رو نپذیریم(:
و برای اینکه یادگیری کریستالی برای فیلم هم اجرا بشه چند تا نقد میخونم و راجب فیزیک و نظریه های این آقای خوشتیپ بیشتر تحقیق میکنم و یه چیز دیگه هم راجب فیلم هست که جای بحث داره : کاری که جین کرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی کردن سخته، ولی خب!
مطلبی دیگر از این انتشارات
شلخته از تابستان ( و مقداری پاییز)
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفر سفر سفر