همه تو، ما هیچ، بر خود مپیچ
یازده-سه
چه کار یا کارهایی است که وقتی انجام میدهید متوجه گذر زمان نمیشوید؟
کتاب خوندن، فیلم دیدن، فوتبال بازی کردن، تا حدی نوشتن، کنار فامیل بودن (اون فامیل خوبا) و پیاده روی مخصوصا اگر یه نم بارون هم باشه :)
آیا شده است که به دلیل محبّت بیاندازه به کسی، از سوی او مورد سوء استفاده قرار گرفته باشید؟
بله، ولی دیگه برام مهم نیست دیگه :)
بهترین تجربههای زندگیتان که دوست دارید تمام مردم خوب جهان بتوانند تجربه کنند، چیست؟
عشق. امیدوارم یه جایی در زندگیتان عمق عشق رو لمس کنید. مادرم دو روز پیش برام پول ریخت، من دانشگاه بودم. زنگ زدم چرا واریز کرده. برگشت گفت که بخاطر اینکه این دو ماه خیلی کمکمون کردی. باور کردنی نیست که وقتی تلفن رو قطع کردم، صدای مادرم تو گوشم بود و کم مونده بود گریه کنم از این لطف و عشق عجیب :)
عشق من رو بزرگ کرده، عشق همه چیز بهم داده و خواهد داد...
خلاصه که عاشق باشید، رنجش حتی رنج فراق هم دوست داشتنیه :)
آیا در حال حاضر کار یا کارهایی را انجام میدهید که هدف از انجامشان فقط جلوگیری از حرف مردم باشد؟
الان خیر، قبلا بله :)
آیا کاری است که شما فکر کنید خرافه است، ولی آشنایان شما، به انجام آن کار اصرار و باور داشته باشند؟
میخواستم بگم تخم مرغ شکستن ولی خب خودمم باورش دارم :)
بزرگترین اتّفاق زندگی شما که باعث شد بیشتر از همیشه نسبت به خودتان شناخت پیدا کنید چه بوده است؟
دوتا اتفاق بود:
. سه سال پیش از خودم پرسیدم: معنی زندگی چیه؟ و از این سوال به بعد من دیگه آدم قبلی نبودم.
. یکسال پیش که پدربزرگم فوت کرد و من سر خاک به داخل قبر نگاه کردم و گفتم: خیلی عمیقه.
آخرین باری که جوری قضاوتتان کردند که دلتان سخت شکست را به خاطر دارید؟ میتوانید دربارهاش بنویسید
اتفاقا همین چندوقت پیش بود. اون موقع خیلی حالم بد شد و اعصابم بهم ریخت ولی خب الان دیگه برام مهم نیست و حالم خوبه :)
آیا در ذهن خود به یک تصمیم بزرگ فکر میکنید؟ این تصمیم قرار است چه تاثیرات شگرفی در زندگی شما داشته باشد؟
یک تصمیم خیلی بزرگ دارم. از تابستون میخوام سفر های خودم رو شروع کنم (اگر کمکم کنند بچه های ویرگولی که دیگه خیلی عالی میشه)
میخوام با کمترین هزینه ممکن این کارها رو بکنم و میدونم این تصمیم خودم رو به خودم آشنا میکنه. قراره عمق خودم رو بشناسم :)
یه کار دیگه هم اینکه میخوام یه کلاس حسابداری مالیاتی ثبت نام کنم که براش هیجان دارم و امیدوارم مسیر شغلی خوبی بهم بده. هرچند کلا آدم خوشبینی نیستم ولی امیدوارم ارزش وقت گذاشتن داشته باشه. فعلا که ازش خوشم اومده. اگر کسی شغلش توی این حوزه است، تو کامنت بگه من مشورت بگیرم ازش :)
یه کار دیگه هم اینکه چندتا پروژهی بزرگ تو ذهنم هست. مقدماتش داره فراهم میشه، نیاز به یه سرمایه اولیه کوچیک داره. اگر جواب بده و استارت بخوره، یه شیرینی بزرگ دارید پیش من. کتاب کادو میدم :)
آیا کاری بوده است که از انجامش خیلی اکراه داشته باشید ولی به اصرار دیگران و یا فرد خاصی به آن کار تن داده باشید و الان پشیمان باشید؟
یه بار قلیون کشیدم. اندازه دوتا پُک. البته که بعد از اون هرگز سمتش هم نرفتم چون کلا دود بدم میاد ولی همون یه بار هم تحت فشار چندنفر کشیدم و پشیمونم.
ولی سر جمع از اون به بعد هرگز نذاشتم همچین اتفاقاتی بیفته و نخواهم گذاشت.
اگر خدا شما را برای انجام یک ماموریت ویژه خلق کرده باشد، آن ماموریت چیست؟ آیا حواستان به درست انجام دادن این ماموریت هست؟
فکر میکنم مسئولیتم کمک کردن باشه. یعنی اگر غیر از این باشه مسلما آدم خوشحالی نخواهم بود. یه شعری بود (من شنیدم از سعدیه ولی مطمئن نیستم) میگفت:
غرض نقشی ست کز ما باز ماند / که هستی را نمی بینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت / کند در حق مسکینان دعایی
خلاصه هدف چیز دیگری است.
یه عکس از بک گراند گوشیم میذارم براتون، بخونیدش و بدونید هر روز با چه امیدی بیدار میشم :)
مرسی که خوندین جماعت :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
یازده_سه(خودشناسی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
من کیستم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
یازده_دو