راستش بهانه نوشتن اینی که می خوانید،این فیلم است: عبدالباسط می خواند و می گرید..."والضحی" و "الم نشرح" را می خواند و اشک است که می جوشد! (فیلم قرائت همراه با گریستن عبدالباسط)
بعضی وقتها ناامیدی واجب است! باید ناامید شد تا این ناامیدی و غم و یاس را ببری پیش خدا، تا خدا با کلامش از نو بسازتت، قرآن علاوه بر اینکه کلام خداست، "زبان" خدا هم هست، "رسانه" خداست...سبحان الله!
"الم نشرح" و "ضحی" هردو مکی هستند و الم نشرح بعد از ضحی، جالب است که یک مضمون هم دارند: دلجویی و امید و مهربانی و هردو خطاب شان به محمد(ص).
سوره های مکی کوتاه هستند و موجز، پر از "قسم" هستند و به آخرت و قیامت و توصیف بهشت و جهنم می پردازند، خطاب هایشان یا خود پیامبر است یا "یاایها الناس" ؛ از "یا ایهاالذین امنو" و احکام و شریعت و قیل و قال مومنان خبری نیست...!
دلت از دل ابوجهل و ابوسفیان که سیاهتر نیست؟! البته شاید هم باشد...! سوره های مکی در "مکه" نازل شده اند و می توانی خودت را دوباره در نقطه صفر فرض کنی! انگار سوره های مکی آمده اند برای دوباره ایمان آوردن، از نو مسلمان شدن...! هم برای آنهایی که می خواهند مسلمان بشوند و هم مسلمانان خسته از مسلمانی خویش!
یک جورایی سوره های مکی -سوره های کوچک آخر قرآن(جزء 30)- دیالوگی بین خدا و محمد(ص) و البته کافران مکه است...خبری از بقیه نیست! نه مومنان نه اهل کتاب و ... اصلا این سوره های مکی جامعه شناسی اش غیر از سوره های مدنی است.سبحان الله!
این سوره ها را باید بشنوی! تنهایی برای خودت بخوانی نمی شود! عبدالباسط برایت بخواند آن وقت می شود ! آن وقت می فهمی اش!
خودِ ناامید و مایوس و درهم شکسته ات را می گذاری جای محمد(ص)... کنار محمد، محمدی که خودش است و خدایش و کفار...در مکه شرک زده، دلت غنج می رود که الله به تو می گوید " الم نشرح لک صدرک"...ما وعدک ربک و ماقلی...و سوف یعطیک ربک فترضی"
انگار اجازه گرفته باشی از خدا و محمدش که بنشینی کنارش و گوش کنی که الله چه می گوید به رسولش! اشکی که با اینها می آید، اشک خشیت و ترس و قرب و بازگشت است! به هیچ حسی نمی توان تشبیهش کرد، هم غم است هم خوشی.
می توانی دل شرک زده و مشکوکت را بترسانی و بلرزانی با خطاب های محکم و موثر، دلت که نرم شد، خطاب های مهربانی و دلجویانه الله با محمد در جانت می نشیند و لبریز می شی از این حالی به حالی شدن...
سوره های مکی کلا دلی است! با محکمات دل و بدیهایت طبیعت و محسوسات کار دارد! با طبیعت ،غروب آفتاب،فطرت، یتیم نوازی، نراندن سائل، نعمت ها و مهربانی های خود خدا ....استدلال کمتر دارد و کارش را با "قسم" جلو می برد.خیلی مستقیم است!
------
این مطلب را بهمن هدایتی، 9 سال پیش در وبلاگ کلاشینکف دیجیتال منتشر کرد و من هنوز محضوض از شهد شیرین این نوشتار هستم!