ویرگول
ورودثبت نام
Hidden
Hidden
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

دهه سوم زندگی ، سی سالگی


از سی سالگی به بعد، آدمِ دیگری می‌شوی. آدمی که نسبت به خیلی چیزها بی‌تفاوت شده و به خیلی کنش‌های معمول، واکنشی نمی‌دهد.

سی سالگی به بعد، به احساساتت بهایی نمی‌دهی و منطق‌محور می‌شوی و حتی طرز تفکرت با طرز تفکر سال‌های قبلت یک دنیا فاصله می‌گیرد و بیش از هر چیزی به ارتقای زندگی‌ات فکر می‌کنی.

سی سالگی به بعد، دنبال نقطه‌ی تعادل جهانت می‌گردی و از روزگارت توقع معجزه نداری اما دلت می‌خواهد نقطه‌ی امن و دنجی برای زیستن داشته باشی و در آرامش و رفاهی نسبی زندگی کنی‌...

سی سالگی به بعد آخرین فرصت‌های ممکنت برای ریسک کردن و به رفاه نزدیک شدن را امتحان می‌کنی و آخرین تلاشت برای رسیدن به زندگی ایده‌آلت را به کار می‌گیری و از یک جایی به بعد، همه چیز را همانطور که هست، رها می‌کنی و دلت می‌خواهد از همان چیزهایی که داری، لذت ببری و دلت می‌خواهد کمتر به خودت سخت بگیری و دلت می‌خواهد آرامشی عمیق‌تر را تجربه کنی...



سی سالگیدهه سومآرامشپایان نوجوانیپایان جوانی
«فکرنوشته» های عقلانی هزاره سوم... . «دلنوشته» های احساسی قبل از میلاد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید