ویرگول
ورودثبت نام
Hidden
Hidden
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

emotional person

_بریم جیگر بزنیم؟

_بریم...فقط پول ندارم

_مگه کار نکردی امروز؟

_چرا...ولی می‌دونی چی شد؟

_نه...نمی‌دونم

_بغل سرکارم یه بانک هست...بغل بانک یه فلافلی...داشتم فلافل می‌خوردم...

_با قارچ و پنیر؟

_قارچ و پنیر و نون اضافه با سون آپ...گلوت خشک شده؟

_نه...چطور؟

_آب دهنتو قورت دادی آخه

_نه هیچی...می‌گفتی...

_اره بعد دیدم یه پیرزنه جلو بانک آدامس می‌فروشه...بیست تومن کار کرده بودم دو تومنم انعام...هفت تومن ناهارم شد هزار تومن کرایه برداشتم..دیگه بقیشو نمی‌خواستم که...توام صبح نگفتی که شب میگی بریم جیگر بزنیم...دیگه بقیشو دادم پیرزنه...کار نکرده بود از صبح

_آدامس خریدی ازش؟

_آدامساش موزی بود...دوست نداشتم

_عیب نداره...من چهل تومن کار کردم، می‌ریم جیگر می‌زنیم

_فقط می‌دونی چیکار کرد پیرزنه؟

_چیکار کرد؟

_از پشت شیشه دیدم غروب هر چی خودش کار کرده بود، با اون پول من، همه رو ریخت توی صندوق صدقه

_پس خودش چی؟

_نمی‌دونم....شاید اونم پول شام وُ کرایشو برداشته بود بقیشو نمی‌خواست دیگه...

_عمو عمو وزن می‌کشی؟

_با توعه...میگه وزن می‌کشی؟

_من یه عمره دارم می‌کشم عمو...چی بکشم؟

_چی می‌کشی؟

_راست میگه این بچه...چی می‌کشی؟

_از خاطره می‌کشم...از شب...از همین خیابون که دوساعته داریم بالا پایین می‌کنیم...از اون مقنعَه‌ش بود...اون شب قبل از اینکه بریم مهمونی توی ماشین با شالش عوض کرد بعد جا موند....اونو هر شب بو می‌کشم...

_راست میگه عمو این از خیلی چیزا می‌کشه

_باشه پس وزن نکش

_ببینم عمو...چقدر کار کنی دیگه میری خونه؟

_نمی‌دونم...تا آخر شب هستم...

_بیشتر از سی چهل تومن میشه؟

_نه بابا...چخبره...شب عید انقدر کار نمی‌کنم

_خب..بیا این چهل تومنو، امشب زود برو خونه

_رفت...پس جیگر چی؟

_شب هر چی سبک تر بخوابی راحت تری

_تازه کلی ام باید قدم بزنیم تا خونه...دیگه می‌شیم پَرِ کاه...

_اره..فقط نزدیکِ من نخوابیا...قارچ و پنیر خوردی الانم معدت خالیه...دهنت بو میده تا صبح

_خب آدامس میجوئم...آدامس دارم

_خوابیده چجوری آدامس میجوئی؟

_تو فکر کردی من هر شب می‌خوابم مگه؟

_ولی خیلی خوب استراحت می‌کنی...آدم فکر می‌کنه خوابی قشنگ

_اصلا تو خودت خوابیده چجوری بو می‌فهمی؟

_منم خوابم نمیره خب تا صبح

_چرا؟

_اون مقنعه بود گفتم...میندازم رو سرم هی بو می‌کشم...هی بو می‌کشم...خوابِ آدم میپره دیگه...نمیپره؟

_خب نکش رو سرت

_اونو نکشم سرم خوابم نمیبره که

_هیچی ولش کن...بریم بخوابیم صبح باید زود بیدار شیم...!

_بریم فقط از این خیابون نه...از خیابون پایینی...


تنهاییخلوت دو نفرهصدقهدل کوچیکدل بزرگ
«فکرنوشته» های عقلانی هزاره سوم... . «دلنوشته» های احساسی قبل از میلاد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید