سلام خدمت همه عزیزان ویرگولی بالاخره بعد دوسال تونستم بیام و بنویسم نکاتی رو که حس میکنم برای شما ممکنه مفید باشه و ازش بهره مند بشید .
مطالب از کتاب انسان و خودسازی دکتر محمد جواد باهنر هستش که قراره حدود سه فصل از این کتاب رو به صورت خلاصه و مطالبی از اون که به نظر بنده مهم میاد رو برای شما بیان کنم .
یه کم خوبه راجب شهید محمد جواد باهنر بهتون بگم ایشون در ساال 1312 در شهر کرمان به دنیا آمدن . وی از کودکی به تحصیل به تحصیل در علوم دینی پرداختند و همزمان با آن تحصیلات کلاسیک خود را پیش میبرد . درسال 1332 به قم عزیمت کردند و به ادامه سطوح عالی تحصیلات اسلامی در حوزه علمیه قم پرداختند و همزمان با آن در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد و به دریافت لیسانس در رشته معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی حال ) و سپس فوق لیسانس علوم تربیتی و دکترای الهیات نائل آمد . دکتر محمد جواد باهنر (نخست وزیر دولت دوم ) در تاریخ 8 شهریور 1360 در فاجعه دفتر نخست وزیری به همراه شهید رجایی (رییس جمهور) بدست منافقان و تروریست ها به شهادت رسیدند .
اولین قدم که باید برای خودسازی برداریم خودشناسی است به دنبال خودشناسی هم مبارزه با آفات و موانعی است که جلوی حرکت و رشد و شکوفایی ما را می گیرد . ابتدا باید خودمان را بشناسیم که انسانیم و بدانیم که نفخه الهی در ما دمیده شده است و به ما نفس لوامه داده اند و باید نفس راضیه و مرضیه و مطمئنه را پیدا کنیم .
به ما خود آگاهی و بصیرت عطا شده است تا بدانیم که جهت ما و هدف ما کجا است و برای چه آفریده شده ایم . ( فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿۷﴾ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿۸﴾ ) کسی که به اندازه یک ذره کار خوب بکند آن را می بیند و اگر کار بد بکند نیز آن را می بیند .
برای انسان این چنین تفسیر شد که عملش عکس العمل دارد و بر این باور است , انسان جاودانه و بصیر است صاحب این چنین جهان بینی و دید و بینشی از انسان یکدفعه خودش را بزرگ و شریف می یابد و متعهد در برابر هر کلمه ای که از زبانش خارج می شود , هر قدمی که برمیدارد . عزیز و در عین حال مسئول و متعهد می یابد .
ویژگی های انسان اسلام
1- مقام خلافت : این موضوع را از آیاتی که در قرآن در زمینه خلقت مادی و طبیعی انسان وجود دارد. از آنجایی که صحبت از < تراب > یعنی خاک < صلصال > به معنای گل خشک شده < حماّمسنون > به معنای لجنی که تقریبا متعفن گردیده و < طین لازب > یعنی گل چسبنده می کند و نیز سیر تدریجی که برای رشد طبیعی و مراحل تکاملی جنین انسان در رحم مادر از قبیل نطفه و علقه و مضغه و استخوان پیدا کردن و گوشت یافتن بیان شده است به دنبال همین آیات مسئله نفخه الهی و روح الهی نیز آمده است .
درحال حاضر خلافت زمین یعنی حاکمیت و قدرت تصرف و اراده کردن و اداره کردن بدست انسان میافته و البته خیلی هم بعید نیست که واقعا مقصود خلیفه اللهی یعنی جانشینی خدا روی زمین باشد در هر حال این انسان به مقام خلافت میرسد .
2- علم و آگاهی : بعد از این انسان در سایه رشحه ی الهی و روح خدایی و نفخه ی ملکوتی به مقامی میرسد که شایسته ی آگاهی و خود آگاهی می شود . ( عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ) : آنچه را که نمی دانست خدا به او تعلیم کرد . لذا مسئله ی آگاهی و قدرت تشخیص برای انسان وجود دارد تا بتواند مشکلات را حل کند و راه را بیابد . ( بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ) : انسان بر نفس خودش بصیر و آگاه است . اینجا به مسئله ی خود آگاهی اشاره دارد و اینکه انسان می تواند خودش را بیابد و احساس کند که هست و چگونه باید باشد و می تواند در خودش بیندیشد .
3-اراده و آزادی : از مسائل دیگری که انسان از آن برخوردار است , مسئله اراده و آزادی اوست . ( فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ) : پس هر کس که می خواهد ایمان بیاورد و هر که می خواهد کفر بورزد . این حالتی که انسان می تواند انتخاب کند , اراده نماید , می تواند تصمیم بگیرد و راه را برگزیند از بزرگترین امتیازاتی است که خداوند به انسان عطا و کرامت فرموده است .
4- خلاقیت , ابداع و قدرت تصرف : آن قدرت تسلط و سیطره ای کع انسان بر طبیعت دارد که می تواند آن را تسخیر و دگرگون کند و اشکال بسازد , می تواند از جهت مادی و طبیعی خلاقیت داشته باشد و در طبیعت ابزار را بسازد و به وجود آورد . بنابراین مسئله ی خلاقیت هم یکی از بزرگترین فضائل و کرامت ها و شرافت ها برای انسان است .
5- مسئولیت پذیری : شاید حاصل سه مسئله ی تشخیص و تصمیم و خلاقیت , << مسئولیت >> باشد کسی که می تواند بداند و تصمیمی بگیرد و دگرگون کند , بنابراین مسئول است , مسئول خودسازی و مسئول محیط سازی است . ( إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ ) : ما بر آسمان ها و زمین و کوه ها امانت را عرضه کردیم . همه از تحمل آن امتناع ورزیدند و از آن اندیشه کردند و انسان آن را پذیرفت . این امانت شاید همان مسئولیت برای انجام تکلیف و وظیفه و برای بهسازی خویش و محیط و جامعه باشد .
و در آخر همه این مطالب راجب هدف حرکت انسان میگیم : اول اینکه هدف باید روشن باشد تا جهت حرکت مشخص شود و آنگاه این بحث را مطرح کنیم که این انسان را به گونه ای بسازیم و مراقبش باشیم که بتواند راه خود را به سوی آن هدف و مقصود ادامه دهد ; همه این تعالیمی که در قرآن برای ما آورده شده برای شکوفا کردن مجموعه ی استعدادها و نهادهای انسان و متعالی و متکامل کردن او به سوی کمال ابدی است . این انسان باید به نقطه ی اوج فضیلت ها و کمالات و همه ی چیزی که به صورت ایدئال عالی بشریت برای انسان مجسم می شود حرکت کند . حرکت انسان باید به سوی این منبع کمال باشد و هرچه دست و پاگیر انسان است و او را سرکوب و خرد و پست می سازد و هرچه که او را برده و فاسد و خواب می کند مبارزه شود تا این انسان شکوفا شده , عادل و آزاد گردد و خلاق و متحرک و متعالی شود .
هـواخـواه تـوام 'جــانــا' و مےدانم ڪہ مےدانے
ڪہ هم نادیده مےبینے و هم ننوشتہ مےخوانے
#حـــافــــظ
ممنون میشم نظراتتون رو به اشتراک بگذارید