مهدی ربیعی
مهدی ربیعی
خواندن ۳ دقیقه·۹ ماه پیش

نگرانی های عذاب آور بی دلیل


چیز هایی وجود دارد که ما روی آنها کنترل داریم و قابلیت عوض کردن اونها را داریم مثل باور ها و رفتار های خودمون اما بعضی چیزها هستن که فقط می تونیم در مورد اونها فقط نگران بشیم مانند تفکر و رفتار مردم یا اتفاقات آینده و گذشته.


انسان هایی هستن که انقدر به این دسته از نگرانی ها فکر می کنن که ممکنه سرانجام موجب مشکلات روانی بشه .


بهتره سعی کنیم روی کارهایی که کنترل داریم تفکر کنیم و حوادسی که ممکنه اتفاق بیفته را خیلی جدی نگیریم. مشکلات فردا برای فرداست اگر فکر می کنی فردا قراره مشکلی پیدا کنی صبر کن و فردا به اون مشکل فکر کن چون اگر برای فردا احتمالات را در ذهنت مرور کنی تنها نتیجه ای که حاصل می شود خراب کردن امروزت است. البته مشکلاتی که نیاز واقعی به تفکر زیاد داره از این قاعده مستثنی است و منظور من از مشکلات مشکلاتی است که ممکن است اتفاق بیفتد.


درسته مشکلات و سختی انسان را رشد می دهد و باتجربه می کند اما فکر کردن الکی و نگران شدن برای مشکلات اتفاق نیفتاده نه تنها باعث رشد نمی شه بلکه جلوی رشد را هم می گیره.


در بعضی شرایط ما می تونیم با یک جواب ساده جلوی نگرانی های آینده رو بگیریم به طور مثال وقتی کسی از آشنایان یا رفقا از ما درخواستی داره که ما می دونیم اگر به جوابش بله بگیم باعث می شه الکی در آینده باعث نگرانی ما بشه به درخواست نه بگیم . می دونم این کار راحت نیست (مخصوصا برای من) اما تکنیک هایی وجود دارد که می تواند به ما در این مسئله کمک کند (می توانید درباره ی این موضوع در مقاله های دیگر ویرگول بخوانید).



یک نگرانی بدی وجود دارد که اکثرا نمی دانند این نگرانی چقدر بد است -> نگرانی از نرسیدن به هدف : بعضی ها کل زندگی خود را در هدف خلاصه کردند و از لذت بردن از مسیر غافل شدند و مدام نگران این هستند که خدای نکرده مسیر را اشتباه نرودند و هیچ وقت دست از تلاش نکشند . می دانم تلاش کردند بسیار خوب اما نه همیشه بلکه بعضی وقت ها باید زندگی را در لحظه تجربه کرد و شاد بود . مغز ما نیاز به تفریح دارد اگر تفریح مغز ما محیا نشود خود مغز به زور تفریحش رو از جای غلط می گیره. دلیل اینکه برخی انسان ها نگران هدفشان هستند این است که هدف هایی به شدت بلند پروازانه اتخاذ می کنند که مجبور می شوند از صبح تا شب تلاش کنند و ارزش های بزرگ زندگی مانند آرامش و خانواده و خوشحالی و... را فراموش می کنند .

کسی که بهترین خانه را در بهترین شهر داشته باشد و از لحاظ مالی ثروتمند باشد اما تفکر درستی درباره ی نگرانی ها نداشته باشد از سرمایه ی مالی خودش درست نمی تونه استفاده کنه و چه بسا خوشبختی و آرامش اون شخص از افراد جامعه ی متوسط هم کمتر باشه زیرا ممکنه بابت کوچک ترین چیز ها نگران بشه.


می گن: ((هرچه بامش بیش برفش بیشتر)) در صورتی که اگر ما بلد باشیم چجوری مشکلات را اداره کنیم و اجازه ندیم الکی نگران بشویم هر چقدر هم که بام ما بیشتر باشد ما می تونیم برف ها را مدریت کنیم.


وقت بتونیم از شر نگرانی ها خلاص بشیم اون موقع می تونیم یک زندگی عالی را تجربه کنیم . این زندگی قرار نیست که مشکلات نداشته باشه اما وقتی بدونیم که با الکی نگران شدن مشکل حل نمی شه باعث می شه دستبکار بشیم و به فکر راه حل باشیم . این زندگی بدون هیچ نگرانی ای نخواهد بلکه نگرانی ها کمتر خواهند شد البته هر چه آگاهی و تجربه ی بیشتری داشته باشیم نگرانی کمتری را تجربه می کنیم.

مشکلاتزندگیتفکرروانشناسینگرانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید