ویرگول
ورودثبت نام
نفر آخر
نفر آخر
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

پوکر یا شطرنج؟

یکی از اشتباهات مهم مدیرانی که نیروی «انسانی» در اختیار دارند، تعامل با افراد در قالب مهره‌های بازی هست. اشتباه نکنید! اینکه یک مدیر دانش اینکه چه کسی رو باید کجا بگذاره و ازش استفاده درست و بهینه کنه مدنظرم نیست.

آدم‌ها مهره نیستند، کارت بازی هم نیستند، اصلاً اون‌ها وسیله بازی نیستند! اون‌ها فارغ از هر جایگاهی، هر سِمَتی و سَمتی و حتی هرنوع طرز تفکری، انسان هستند! به همین دلیل بهشون می‌گیم نیروی انسانی!

وقتی شما آدم‌ها رو مهره فرض کردی، براشون تفاوت ارزش قائل میشی، یکی شاه و یکی سرباز و می‌تونی یکی رو فدای یکی دیگه بکنی. با این اوصاف، شما که اسم خودتو مدیر گذاشتی میشی صاحب همه مهره‌ها و از همه مهم‌تر؛ حتی شاه و وزیر! و این یعنی اولین نقص اخلاقی مدیر -چیزی به نام خودشیفتگی-

برای من زیاد پیش آمده، چه در زمانی که در دوره خدمت سربازی، یک نیروی جزء بی‌مقدار در سازمان بودم و چه در دوره‌هایی که شاید مسئولیت‌های مهم‌تری داشتم متوجه این اتفاق دردناک می‌شدم که مدیر بالادستی من، درحال بازی کردن با من و با نقش من هست! این آدم‌های نالایق با بازی کثیف‌شون در نهایت می‌خواهند که شما رو وارد یک بازی دوگانه کنند، پوکر یا شطرنج...

پوکر یا شطرنج؟
پوکر یا شطرنج؟


بگذارید یه مقدار راحت‌تر توضیح بدم. شاید برای شما هم پیش اومده باشه که در یک دوره‌ای متوجه این میشید که سیستم روی شما بصورت ناگهانی حساس شده. این حساسیت می‌تونه هرچیزی باشه، از نوع پوشش و ساعت رفت و آمد بگیر تا کیفیت کار و نحوه تعامل با همکار و ارباب رجوع. نقطه اشتراک همه این گیرو گورها هم این هست که متوجه می‌شید مشکلات کاری شما بصورت مستقیم و رو در رو با شما در میان گذاشته نمی‌شه. چه بسا که در تعاملات رو در رو و شخصی با رئیستون خیلی حال خوبی داشته باشید و مدیر شما در فضای شخصی هیچ‌گاه با شما اصطکاکی نداشته باشه!

این جهت دهی پشت پرده و فشارهای اندک اما طولانی، باعث میشه شما وارد همون بازی دوگانه معروف بشید؛ یا می‌بُرید و در اثر عصبانیت زیر میز می‌زنید و تلاش می‌کنید با قدرت‌نمایی حق‌تون رو پس بگیرید(پوکر باز می‌شوید) و یا تبدیل به یک آدم منافقِ دو رو می‌شید که گام به گام با سیستم پیش می‌رید و سیاست‌ورزانه هر روز صبح با همکاران و مدیران چای و قهوه می‌نوشید، اما در پشت پرده در فکر جلو بردن مهره‌های خودتون هستید(شطرنج باز می‌شوید)

پوکر بازها هرچند ظاهرا آدم‌های منفوری هستند، اما در دل مدیران بهترین آدم‌های روی کره زمین‌اند! چون همیشه کلی مدرک علیه خودشون دارند که یک مدیر توانمند!!! می‌تونه از این مدارک(شما بخونید مهره/کارت‌های بازی) به مطلوب‌ترین شکل ازش استفاده کنه! و بالعکس، شطرنج بازها که ظاهرا خیلی دوست داشتنی‌اند و در همه جلسات دعوت می‌شن، به شدت ترسناک و ناراحت کننده برای مدیران هستند و برای سیستم بالادستی بسیار مهم هست که به سرعت حذف بشن(شاید به دلیل اینکه حس می‌کنند این آدم‌ها در آینده می‌تونن آدم‌های عوضی‌ای مثل خودشون بشن و جاشون رو اشغال کنن، و این یعنی برانگیخته شدن حس رقابت!)

همه این‌ها رو گفتم نه برای حمایت خودم از تکنیک پوکر یا شطرنج اتفاقا نویسنده خودش به شدت از این دوگانه متنفره! اون چیزی که همیشه من رو عذاب می‌ده اینه که آدم‌ها قبل از هرچیزی آدم هستند. واقعا در این هیاهوی روزانه آدم‌های مثلا زرنگ، انسانیت کجای فرمول‌های ما جا می‌گیره؟

  • واقعا چرا باید برای رسیدن به اهداف سازمانی‌مون تبدیل به آدم‌های دو رو بشیم؟
  • به نظر شما این بیماری یک بیماری سیستمیِ مربوط به فرهنگ کار در کشور ماست یا بیماری نفاق یک درد اجتماعیه؟
  • آیا فکر نمی‌کنید که حتی اگر این یک بیماری اجتماعی نباشه، سرریز این مدل تعامل، به اجتماع، خانواده و فرزندان ما منتقل میشه؟
  • آیا این مدل از رفتار باعث نمی‌شه آدم‌ها به جای تمرکز روی کار(که موجب پیشرفت جامعه‌مون میشه) متمرکز روی بازی کاری‌شون بشن؟
  • و هزاران از این آیاهای دیگه که امیدوارم به جوابش برسم...
نیروی انسانیمدیریتشطرنجپوکرمهره
همه من رو «محسن» صدا می‌کنند. با اینکه سالهاست که به کار نوشتن مشغولم، اما کمتر فرصت خودنمایی در فضای مجازی رو داشتم...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید