نقد مقاله «بازنگری در مورد بازنگری: بهبود مستمر صرفا یک جلسه نیست»
این نقد بر اساس مقاله اسد صفری با عنوان بازنگری در مورد بازنگری: بهبود مستمر صرفا یک جلسه نیست نوشته شده است.
مقاله "بازنگری در مورد بازنگری: بهبود مستمر صرفا یک جلسه نیست" به جلسات بازنگری دورهای مانند رتروی اسپرینت و اینکه به تنهایی برای تحقق بهبود مستمر کافی نیستند و این نکته که حافظه انسان مغرضانه است و اعضای تیم ممکن است در طول جلسات بازنگری، رویدادها را به طور دقیق به یاد نیاورند و تمرکز خود را بر روی نکات منفی بگذارند، شاراه میکند.
نقدهای من به رویکرد مقاله:
1. تمرکز بر استارتاپها:
- مقاله به طور خاص به چالشهای استارتاپها نمیپردازد. در حالی که ایدههای کلی مقاله میتواند برای استارتاپها مفید باشد اما مثالها و راهحلهای ارائه شده بیشتر برای تیمهای نرمافزاری بزرگ و سازمانی مناسب هستند.
- استارتاپها با چالشهای منحصر به فردی مانند کمبود منابع، ریسک بالا و عدم قطعیت روبرو هستند که در مقاله به آنها توجهی نشده است.
2. سادهسازی و سادهنگری بیش از حد:
- مقاله نقش جلسات بازنگری را بیش از حد ساده میکند. در حالی که جلسات بازنگری به تنهایی برای بهبود مستمر کافی نیستند اما میتوانند به عنوان ابزاری مفید برای ترویج یادگیری و اشتراکگذاری دانش در تیم عمل کنند.
- مقاله جایگزینی مناسبی برای جلسات بازنگری ارائه نمیدهد. تنها ادغام یادگیری و بازنگری در فعالیتهای روزانه کافی نیست و نیاز به ساختار و فرآیندهای مشخصی دارد.
3. عدم توجه به تنوع:
- مقاله به تنوع فرهنگها و شخصیتها در تیمها توجهی نمیکند. رویکرد "یک اندازه برای همه مناسب است" برای یادگیری و بازنگری ممکن است برای همه افراد و تیمها کارآمد نباشد.
- افراد ترجیحات و سبکهای یادگیری متفاوتی دارند. مقاله به این موضوع مهم توجهی نمیکند.
4. عدم وجود شواهد:
- مقاله فاقد شواهد تجربی یا علمی برای اثبات اثربخشی رویکرد پیشنهادی است.
- نویسنده به طور کلی به تجربیات خود در تیمهایش اشاره میکند، اما این تجربیات ممکن است قابل تعمیم به سایر تیمها و سازمانها نباشند.
پیشنهاد:
تمرکز بر چالشها و نیازهای خاص استارتاپها
- ارائه مثالها و راهحلهای عملی برای استارتاپها
- تشریح کامل نقش جلسات بازنگری را در چارچوب بهبود مستمر
- ارائه رویکردهای مختلف با توجه به تنوع فرهنگها و شخصیتها در تیمها
- ارائه شواهد تجربی یا علمی برای اثبات اثربخشی
اما در پایان باید اشاره کرد که این مقاله و اسد صفری هیچ زمانی به چالشهای استارتاپ اشاره نکردند اما با این حال بهتر بود شاره میشد که این مقاله برای استارتاپها مناسب نیست.