“دكتر اين بار برايم نم باران بنويس
دو سه شب پرسه زدن توي خيابان بنويس”
دوسه روزي نه! دوسه هفته و شايد هم بيش
“سر” نهادن به در و دشت و بيابان بنويس
عكسي از اين دل پژمرده برايم تو بگير
تستي از سينه افسرده ياران بنويس
اسكني از دل ريشم بنما جانِ طبيب
عشق تجويز نما، مهر فراوان بنويس
اي حكيم از حسد و حرص تو پرهيزم ده
سوپي از سادگي و پاكي انسان بنويس
سايه دستي كه شوم دور ز كين و نخوت
نسخه اي ناب ز بخشيدن آسان بنويس
گاهگاهي تو مرا پيش مشاور بفرست
دست برداشتن از رزق فراوان بنويس
مشي درويشي و آداب قناعت كردن
شادمان زيستن و مسلك رندان بنويس
بنويسيد مرتب بروم كوه و كمر
گاهگاهي سفر نهر لواسان بنويس
يزد بِنْويس كه با جمع رفيقان بروم
سفر دور نشد گردش تهران بنويس.
گر ميسّر نشدم خارجه و هند و فرنگ
بهتر از چين و ختن گردش ايران بنويس
نسخه بنويس هوايي بخورد احساسم
سايه نارون و زلف پريشان بنويس
به پريشاني احوال و دل زار نگر
طَرْف باغ و چمن و لاله و ريحان بنويس
فصل گرما چو شود توصيه كن آبتني
كرسي و چاي ذغالي به زمستان بنويس
چو بهار آيد و فصل گل و بلبل گردد
سايه نسترن و صوت هَزاران بنويس
گاه تجويز نما سوي خراسان بروم
نسخه ويژه اي از شاه خراسان بنويس
ز گراني خبرت هست حكيم دانا
لطف فرموده مرا نسخه ارزان بنويس…