آقای شاید ...!·۳ ماه پیشهر نفس در سینهام تاوان آن، دلبستن است !در نگاه دیگران، کوهی صبور و محکمم . . .
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشحالا منم و این دلِ تنها که بعد از او ....ناگاه رفت و یک جای خالی به جا گذاشت . . .
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشنامهای به ملوک . . . .آن مردِ خجالتیِ مجلس، که با نگاه تو لال شد، و با قهر تو مجنون…
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشخستهام، انگار دارم من، جوانی میکنم . . .هر شب از قلبم، برایت پاسبانی میکنمدر مسیرِ سختِ چشمت، جانفشانی میکنمدود سیگارم به جای ماه، قابِ پنجرهستبا سکوتِ تلخِ دیوارم تبانی میکنم…
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشاز میرزا ذبیحالذنوب به نگین السلطنه(در روزی که آفتاب کمی بیشتر لبخند زد)ملکهی چشمپوشیها؛امروز، آسمان مثل تو بود؛ ساده، اما با شکوهنه خورشید را دیدهام، نه تو را…اما سایها…
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشسرفهام بندیست از یک شعرِ غمگین و بلندشهر خوابیدهست و من از کوچههایش خستهترهر خیابان قصهای از ردّ پایم بر جگرسرفهام بندیست از یک شعرِ غمگین و بلندبیتهای ناقصی افتاده در…
آقای شاید ...!·۴ ماه پیشتو تنها نبضِ باقی در تنِ ویرانهام هستیشبیه کوهِ مغرورم، که میخندد به ویرانیکسی پنهانترین بغضِ…