واقعا بزور چشمام رو باز کردم،چرا تابستون زودتر نمیاد ؟خسته شدمممم..هر لحظه ممکنه از ساعت جا بمونم پس نباید بخوابم*خمیازه کشیدن
امتحان ریاضی،مزخرف ترین چیز دنیا اومده پیشم ساعت نه باید برم سر جلسه ی امتحان...
واقعا نمیفهمم چرا تابستون نمیشه؟خسته شدم.
دیروز ساعت ها داشتم فک میکردم میخوام چیکار کنم؟ انقد زل زدم به نقشه ی جغرافیام که یادم اومد،ارزویی که دوسال خوابش رو میدیدم و یادم رفته بودش،من قرار بود جهان گرد باشم:)
یادم افتاد چقدر نیاز دارم برگردم به کلاس زبان.
یادم افتاد چه قدر اتاق کثیفی دارم.
یادم افتاد چقدر خودم کثیفم.
یادم افتاد باید چهار تا کیسه ی اشغال خشک رو ببرم بیرون..ولی هنوز بهش عمل نکردم.
همه ی کار هارو کردم،خوابیدم، و ساعت ۷ بیدار شدم تا ریاضی دوره کنم...نهههه
همه رو بلدم ولی قول میدم امتحان رو خراب میکنم..
بقیه ی پست رو اگه امتحان هم رو خوب دادم واستون مینویسم^^🐒