خب قول داده بودم اگه امتحان رو خوب دادم براتون روزمرگی رو کامل بنویسم^^*البته روزمرگی نیست و میخوام از دوشنبه رو براتون بگم
رفتم مدرسه و هنر داشتیم و باید با اکرلیک کار میکردیم..از بچه ها كمک گرفتم واسه ی اتمام داستان که چیکارش كنم.. و کلی ایده دادن،اومدم خونه اتک آن تایتان¹ رو ریواچ کردم *یه قسمت رو ندیده بودم،و دیدمش طبق معمول خدا بود...
رفتم مدرسه،خوب بود ، عربی و ادبیات و ریاضی امتحان داشتیم،و خوب بودن همشون
اومدم خونه و
کلییییی رو نقاشیم کار کردم،تموم شد عکسش رو میزارم براتون
یه آهنگ قفلی جدید پیدا کردم sweater weather نمیدونم چه شکلی انقد خوبه
دبیر ریاضی به شکل وحشتناکی مزخرفه ،و نوع تدریسش افتضاحه،واسه ی همین من هیچی نمیفهمم از درس،رفتم کلاس ریاضی و فوق العاده بود پنج شنبه و جمعه هم کلی نمونه سوال حل کردم و امتحان رو خوب دادم
بعد امتحان، رفیقام رو دیدم،کلی حرف زدیم و اومدم خونه،رفتم میا و کوروش دیدم ، رفتم حموم،اومدم و دوباره رفتم یوتوب و پینترست،الانم اگه حال داشته باشم از جام بلند شم میخوام برم رو نقاشیم کار کنم و واسه امتحان بعدی بخونم
1: اتک آن تایتان:انیمه ای راجب سه بچه به اسم های میکاسا،ارن،و ارمین، هست که تو شهری که دیوار ها از اونا در برابر غول ها یا تایتان ها مواظبت میکنه زندگی میکنن،یه روز یه تایتانی دیوار رو میشکنه و مادر ارن رو میخوره،کار هایی که بعدش این سه نفر با کمک کلی آدم انجام میدن داستان رو با چهار فصل جذاب شکل میده