فلسفهی قیامت ھمان فلسفهی رویارویی خالق و مخلوق است. و ھرکه برای این دیدار آماده نشده باشد خود به آتش دوزخ میافتد تا چشمش باز شود. آتش دوزخ موجب زدودن این تاریکی تاریخ از چشم انسان میشود. آدمی یا با رجوع به خویشتن و باطنگرایی و معرفت نفس دچار روشنایی دیده میشود و یا با تسلیمشدن به آتش دوزخ، تا برای دیدار با خدا آماده شود.
در قیامت پنجاهھزارساله، درب بھشت از باطن و معرفت نفس باز میشود و درب دوزخ ھم در برونگرایی و تکنولوژیسم گشوده است. در این عرصه عرفان و تکنولوژی روی در روی یکدیگرند. و آنکه بر تکنولوژی معرفت یابد قادر به رجعت به خویشتن است و از آتش آن نجات مییابد. رجوع به خدا ھمان رجوع به خویشتن و قلمرو خودشناسی میباشد.
فلسفهی قیامت، ھمان فلسفهی تنھایی و پذیرش تنھایی است که جز از طریق خودشناسی ممکن نمیشود و در غیر اینصورت راھی جز تسلیم تکنولوژی و ماشین دوزخ شدن وجود ندارد. انسان مجبور است که خودش شود و این جبر فلسفهی تاریخ است که در عرصهی قیامت رخ مینماید. در قیامت انسان یا به خود بازمیگردد و تنھایی خود را میپذیرد و ھستی مییابد و با ھستیدار روبرو میشود و جمال مطلقهی ھستی را دیدار میکند و یا در دوزخ نابودی وارد میشود که دوزخ گریز از خویشتن است.
تاریخ، چیزی جز تاریخ تنھایی انسان در جھان نیست و گریزش از تنھایی. قیامت عرصهی بنبست تاریخ و بنبست این گریز است و لذا عرصهی اشد تجمعات و تحزبھا است و تراکم جمعیت در حین اشد اضداد و نفرتھا و عداوتھا تا سرحد انفجار. استاد علی اکبر خانجانی، از کتاب فلسفه جهانی دین، فصل شانزدهم (فلسفه قیامت) (https://www.khanjany.org/religion/)