همین چند روز پیش بود که در پاسخ به سوالات یکی از مخاطبان جوان صفحه دربارهی انتخاب رشته گفته بودم: «اگر میتوانی پزشکی بخوان». این توصیه از آن جهت بود که یکی از افسوسهای خودم در زندگی پزشک نشدن بود. تصورم این بود که من در جوانی بیش از حد رویایی و مجذوب علوم انسانی بودم و اگر واقعبین بودم، مشاور بهتری داشتم و مشکلات زندگی را بهتر مدیریت میکردم؛ پزشک شدن دور از دسترس نبود. استدلام این بود: من که برای چندین سال روزی ۱۲ ساعت مطالعه میکردم، کاش این زمان را صرف تلاش برای قبولی در پزشکی میکردم... حسرتی با مطلعِ علی حیدری متخصص فلان، علی حیدری فوق تخصص بهمان!
اما خبر را به نقل از هفت صبح و با گزارش فاطمه رجبی بخوانید: «مرگ یازدهمین رزیدنت پزشکی در همین کمتر از هشت ماه گذشته از سال، ماجرای مرگ رزیدنتها را مرموزتر میکند، مخصوصا که این اتفاق همزمان شده با انصراف دستهجمعی رزیدنتهای ارتوپدی بیمارستان امام حسین و باز شدن پرونده عجیب یکی از رزیدنتهای سال بالایی و مجموع این اتفاقات کاری کرده که دوباره هشتگهایی مثل «از رزیدنتی بگو» داغ شود و مطالبه برای سامان دادن وضعیت رزیدنتها شدت بیشتری بگیرد.»
رزیدنتی به دورهای گفته میشود که پزشکان برای تخصص در یک رشته باید بگذرانند و بعد از طی کردن آن میتوانند برای دوره فوق تخصص اقدام کنند، این دوره در ایران معمولا چهار ساله است و ترکیبی از کلاسهای نظری و طبابت زیر نظر متخصصان و رزیدنتهای سالهای بالاتر را شامل میشود.
بیشتر اینکه: ماجرای رزیدنتهای بیمارستان امام حسین از این قرار است که ۵ نفر از رزیدنتهای بخش ارتوپدی بیمارستان امام حسین درست چند روز بعد از شروع دورهشان دست به انصراف دستهجمعی میزنند و فقط دو رزیدنت در این بخش باقی میمانند. اگر از سختیهای آزمون و پذیرش در دوره تخصص یا همان رزیدنتی و دستیاری دانشگاههای دولتی باخبر باشید، میفهمید که این انصراف چه اتفاق عجیبی میتواند باشد. برای همین هم این اتفاق به شبکههای اجتماعی راه پیدا کرد و به سرعت وایرال شد، از طرفی در این بین یک اسم شروع به دهان به دهان شدن کرد.
دکتر م.الف.ف که گفته میشود رزیدنت سال چهارم ارتوپدی است و شاکیهای او میگویند که طی سه سال گذشته چنان سختگیری و بدرفتاری عجیبی با رزیدنتهای سال پایینی داشته که اسمش را سر زبانها انداخته و از بخش ارتوپدی بیمارستان امام حسین برای رزیدنتها یک کابوس تمامعیار ساخته است. چند نمونه از تنبیههایی که مخاطبان صفحه اینستاگرام دکتر امید رضایی (پزشک و نویسنده) برای او فرستادهاند برق از سر خواننده میپراند، بهعنوان مثال گویا این رزیدنت سال بالایی برای تنبیه، رزیدنتها را مجبور به ایستادن بلندمدت میکرده که اصطلاحا به کاشی کردن معروف بوده.
چند مورد تنبیه فیزیکی هم از او گزارش شده و گویا همین چند روز پیش هم چند رزیدنت را وادار کرده که در فضای داخل بیمارستان چند دور بدوند تا ادب شوند.
وقتی پای حرف رزیدنتها که برای اعتراضهایشان هشتگ «از رزیدنتی بگو» را استفاده میکنند، بنشینید میبینید که آنها از شیفتهای طولانیمدت که برایشان خستگی و انواع مشکلات جسمی و روانی ایجاد کرده شکایت دارند. در کنار آن میگویند که رفتار پادگانی هم امانشان را بریده، عرفی که به رزیدنتهای سال بالاتر اجازه میدهد هر طور میخواهند با رزیدنتهای سالهای پایین رفتار کنند و انواع تنبیهها و سختگیریهای بدون قاعده را برایشان به کار ببرند.
از طولانی کردن زمان شیفتها تا ۷۲ ساعت گرفته تا انواع توهینها و تحقیرها. وضعیت مالی رزیدنتها هم وخیم بهنظر میرسد، آنها میگویند که تکلیف وزارت بهداشت با آنها روشن نیست. از طرفی کار تماموقت از آنها میخواهد و از طرفی بهجای حقوق یک کمک هزینه تحصیلی ناچیز به آنها پرداخت میکند که خندهدار بهنظر میرسد و رقمش بعضیوقتها به زیر ۴ میلیون تومان در ماه هم میرسد.
خلاصه اینکه: زندگی سهل و ممتنع است. زندگی را اگر ساده بگیریم، قناعت کنیم و جاهطلب نباشیم سهل است و اگر جاهطلب و پرآرزو باشیم سخت و مردافکن. آیا مثل مادربزرگها حرف میزنم؟ شاید ولی مسئله این نیست. زندگی جاهطلبانه و اهداف ممتاز داشتن و به آنها رسیدن، به احتمال بسیار زیاد زندگی بهتری برای شما به ارمغان میآورد. از شما شخص بهتری میسازد و رضایت خودتان و اطرافیان را از شما افزایش میدهد. اما آیا طاقتش را دارید؟ طاقتش را دارید به عنوان یک پزشک متخصص که عنوانتان را یک تریلی نمیکشد یک دست و یک پا بایستید و ظرفی برای سر باز کردن عقدهی دیگران شوید؟ تحمل هفتخوانی جدید پس از هفتخوانی قدیمی را دارید؟
این شبیه به فتح اورست است! آیا بدون فتح اورست زندگی ممکن و به کام است؟ قطعا همینطور است! آیا کسی که اورست را فتح نکرده باشد، تجربه و لحظهی مهمی را از دست داده است؟ باز هم جواب مثبت است! پس چه کنیم؟ پاسخ آن است به اورست اگر میروید، با آمادگی، تجهیزات و استقامت کافی بروید. یک فرد با بدنی ناآماده در دامنهی اورست، مدتها پیش از رسیدن به قله، یخ خواهد زد. بهتر آن است که اورست را فتح نکنید تا آنکه در ابتدای مسیری سخت هلاک شوید.