اينفوگرافيك چيه؟ اينفوگرافيك يعنى اطلاعات گرافيكى. نمايش بصرى و منظم اطلاعات به نحوى كه به سادگى و سرعت درك بشه.
از اون جايى كه مغز انسان راحت تر اطلاعات رو به صورت تصويرى درك ميكنه، اينفوگرافيك رويكرد خوبى به ارائه محتوا و انتقال اطلاعات فراهم ميكنه. اينفوگرافيك يك گزينه بسيار خوب براى توليد محتوا و بازاريابى محتواست.
علاوه بر اون مشخصا در آموزش، انواع ارائه ها، بازاريابى و تبليغات و روابط عمومى كاربرد بسيار متداولى داره.
نهايتا اينكه ما اينفوگرافيك فيزيكى هم داريم كه مشخصا براى غرفه سازى توى نمايشگاه ها استفاده ميشه.
ساخت اینفوگرافیک یکی از راههای انتقال پیام و یکی از پلهای ارتباط با مخاطب در بازاریابی محتواست، ارائه اطلاعات مهم و حساس به صورت گرافیکی، ویژگی منحصربهفرد برای اینفوگرافها محسوب شده و آنها را از سایر فرمتهای محتوا متمایز میکند. به طور کلی میتوان برای رسانههای مختلف ۳ کاربردِ آگاهیرسانی، تبلیغات و سرگرمی را در نظر گرفت، از این بین مشخصا در ۲ کاربردِ آگاهیبخشی و تبلیغات میتوان نقشی پررنگ برای اینفوگرافیک در نظر گرفت.
معنی اینفوگرافی یعنی نمایش و انتقال اطلاعات (یک پیام) به وسیله تصویرسازیهای گرافیکی؛ از آن جایی که ارائه این اطلاعات، اولا «بصری» (graphic) و دوما بر پایه آمار و ارقام است (info)، بر روی دریافتکننده اطلاعات اثر بسیار مطلوبی بر جای میگذارد. اینفوگرافیک بخشی از اقدامات مربوط به بازاریابی محتواست و جنبه صرفا بصری ندارد؛
کلیهی اینفوگرافیکهایی که درست میکنید باید مرتبط با اهداف و توسعه کسب و کار شما و نیازهای مشتریتان باشد؛ از این جهت ارائه آمارِ افرادی که در آفریقا از سو تغذیه رنج میبرند به صورت اینفوگرافیک، برای کسب و کاری که یک فروشگاه لباس است، چندان مرتبط نخواهد بود.
کاربرد آگاهیبخش
تصور کنید دولت بخواهد در مورد مسائل حساسی نظیر مصرف انرژی، نحوه رانندگی درست، بازده حاصل از جدا کردن زبالههای تر و خشک پیامی «آگاهی بخش» را به جامعه منتقل کند، زیرنویس کردن این پیامها در تلویزیون یا دعوت از یک کارشناس عبوس برای سخن گفتن از این مسئله تا چه میزان میتواند مفید باشد؟
این درست جایی است که اینفوگرافیک میتواند به پشتوانهی ارائه آمار و اطلاعات و در قالبی گرافیکی، میخِ پیام را محکم به ذهن مخاطب بکوبد، هنگامی که در یک فریم زیبای گرافیکی و با ارائه آمار و اطلاعات، بدون طفره رفتن و گزافهگوییهای شفاهی به مخاطب تفهیم میکنید که مثلا هر ایرانی فلانقدر زباله خشک تولید میکند که در طول سال به میزان خاصی رسیده و در صورت استفاده درست از آن، برای ایرنیان ثروتِ مشخصی حاصل میشود، پیام به شکل نافذتری منتقل شده و در مخاطب اثر میکند.
کاربرد تبلیغاتی
از نظر تبلیغاتی نیز، در مدل تبلیغاتی AIDA که بر پایه روانشناسی شکل گرفته است، مراحلی وجود دارند که در آنها به آمادهسازی روحی و ذهنی مخاطب پرداخته میشود. مراحل attention و interest از این جملهاند. در این ۲ مرحله به جلب توجه و علاقه مخاطب پرداخته میشود تا او نهایتا به اقدامات عملی تری مانند عضویت در خبرنامه یا خرید دست بزند. اما جلب توجه چگونه حاصل میشود؟ یکی از بهترین و معتبرترین این راهها اینفوگرافیک است. دیوارنوشتههایی که از گذر قرنهای گذشته به جا ماندهاند، نشان میدهند که نمایش بصری اطلاعات از دیرباز با بشر و در فطرت او بوده است.
برای کسبوکارهایی که بودجه کمی برای بازاریابی، برندینگ و تبلیغات خود دارند، اینفوگرافیک ابزاری است برای آنکه خودی نشان دهند، همانوطور که یک کتاب pdf به درد بخور که امضای شما را دارد، اسم شما را به سر زبانها میاندازد، اینفوگرافیک نیز با وایرال کردنِ نشان و لگوی شما چنین نقشی را ایفا میکند، هنگامی که یک محتوای خوب منتشر میشود، همه می پرسند چه کسی این محتوا را درست کرده و اینچنین است که محتوا صاحبش را پیدا میکند.
از آنجایی که اینفوگرافیک یک رویکرد برای «انتقال پیام» است، باید الزامات مربوط به آن هم مدنظر قرار بگیرد، مثلا گفته شد که اینفوگرافیک برای جلب توجه به کار میرود؛ اما نتیجه این «جلب توجه» باید چه باشد؟ تداعی! توجهات به شما جلب میشود، تا مخاطبان سرِ بزنگاهی شما را به یاد بیاورند. برای این منظور باید داستانِ برندِ خود و المانهای هویت بصری را به ذهن مخاطب متصل کنید تا هنگامی که او در شرایطِ مجاورت، مشابهت و تضاد با پیام شما قرار گرفت، ( ۳ اصل تداعی از نگاه ارسطو) شما را به یاد بیاورد.
قرار دادن لوگو در کادر اینفوگرافیکها و استفاده از رنگ سازمانی در پسزمینه آنها، المانهای قابل استفادهی برند در اینفوگرافیکهای ایجاد شده هستند که برای شما امضا ایجاد میکنند. اینفوگرافیکهای پویا نیز بسیار جلب توجه می کنند. همچنین اینفوگرافیک و ارائه آمار و ارقام باید در راستای کسبوکار شما و فعالیتهایتان باشد؛ مثلا اگر یک سایت فروش «انواع چای» هستید، چه آمار و ارقام جذابی به ذهن شما میرسد که در قالب یک پیام اینفوگرافیک قابل ارائه باشد؟
به تصویر زیر دقت کنید:
این اینفوگرافیک، کشورها را به ترتیب مصرف سالانه چای نشان داده و از دل این نقش گرافیکی یک بهانه برای ارتباطِ کسبوکار با مخاطبینش ایجاد میشود. حقیقت این است که چنین موضوعی در قالب یک خبر، گزارش یا مقاله نیز قابل پرداختن بود از همین جهت است که میگوییم، اصولا اینفوگرافیک بخشی از بازاریابی محتوا و مکمل یا جانشینی برای دیگر فرمتها نظیر مقاله، عکس و ویدئو به شمار میرود، با این تفاوت که غالبا سریعالانتقالتر و متکی به اطلاعاتتر است.
با مطالعه ساختار مغز انسان، مشاهده میکنیم که دو نیمکره راست و چپ که با یک برش عمودی قرینه شدهاند و ۲ سطح قدیمی و جدید در مغز، که با یک برش افقی شکل گرفتهاند، وجود دارند؛ با ارائه یک پیام به شکل اینفوگرافیک، تقریبا تمام مغز مخاطب درگیر شده و بیشترین پتانسیل برای ارتباط با او میسر میشود.
آمار و ارقام نیمکره چپ و نمایش بصری اطلاعات، نیمکره راست مغز را درگیر می کند. چرا که آمار و ارقام از طرفی بخشِ جدید و از طرفی نیمکره چپ را درگیر و نمایش بصری اطلاعات، مغز قدیم و نیمکره راست را که به پردازشهای احساسی و بصری میپردازد، تحت تاثیر قرار میدهد.
ساخت اینفوگرافیک برای ارتباطات درون سازمانی و مشخصا ارائه گزارش به مدیران اهمیت زیادی دارد، برای درک این موضوع خود را به جای مدیر سازمان که در عین داشتن مشغله گزارشهای مختلفی را نیز دریافت میکند تصور و برای درک بهتر این موضوع به تصاویر زیر توجه کنید:
درک این اعداد چندان ساده نیست و دست کم برای درک آن به زمان زیاد و پرسیدنِ سوال از فرد تهیهکننده آن نیاز است. اما برای بهبود این وضعیت چه کاری میتوان انجام داد؟ به تصویر زیر دقت کنید تا یک گام در نمایش بهتر اطلاعات به پیش برداریم.
در این تصویر مشاهده میکنید که وضع بهتر شده است، سرستونها و سرردیفها عنوانی معنی دار یافتهاند. یک تغییر مهم دیگر به کارگیری یک aggregation است. Aggregation یک شاخص کمی است که تعداد زیادی از اطلاعات را خلاصه میکند، جمع، میانگین، تعداد از این جملهاند که با خلاصه کردن اطلاعات ما را از شر بررسی تک تک مقادیر خلاص میکنند. مثلا با محاسبه میانگین فروشِ مناطق مختلف در ماه فروردین، میتوانیم با در نظر گرفتن تنها یک عدد، برداشتی از وضعیت فروش ماهانه داشته باشیم.
با این حال این شکل هم هنوز جای بهبود دارد…
در تصویر بالا، به وسیله یک sparkline روند فروش هر منطقه در ماههای مختلف به صورت خطی مشخص شده و با یک نگاه به apple pie ایجاد شده مشخص میشود که در منطقه ۱، خرداد کمترین فروش و شهریور بیشترین فروش را داشته است.
با این حال علاوه بر انتقال اطلاعات، توجه به جنبههای زیبایی شناختی، رنگ و مینمال بودن نیز در کیفیت یک اینفوگرافیک اهمیت دارد، به اینفوگرافیک زیر توجه کنید:
احتمالا زیباترین نمایش بصری در میان این تصاویر متعلق به این اینفوگرافیک باشد. با من موافق هستید؟! در این اینفوگرافیک ساختار و الگوی توزیع اطلاعات به نحوی شسته و رفته مشخص است، تغییرات اتفاق افتاده (میزان فروش) برجسته شده و اصول طبقهبندی اطلاعات در آن رعایت شده است.
در نمایش اینفوگرافیک از یک موضوع، ابتدا دادههای مربوط به آن استخراج میشوند، سپس این دادهها مرتب و منظم شده و در نهایت با یک نمایش گرافیکی ارائه میشوند. در این فرایند مرحلهی اول (جمعآوری دادهها) اهمیت بنیادی دارد. چرا که زاویهی دیدِ اینفوگرافیست به یک موضوع را مشخص کرده و نشان میدهدکه چه دادههایی باید بولد و برجسته و در نتیجه جمعآوری شوند.
از این جهت زاویهی دید اینفوگرافیست باید صحیحترین، مرتبطترین و برجستهترین زاویهی دیدِ ممکن در تهیهی اینفوگرافی از سوژه باشد.
فرایند مزبور به مراحلی منجر میشوند که در ۴ فاز اصلی قرار میگیرند:
موضوع، هدف و مخاطبِ اینفوگرافیک زاویهی دید و نحوهی برخورد با سوژه را مشخص میکند. این مولفهها خود به استراتژی اینفوگرافیک اشاره میکنند.
در فاز دوم نوع اینفوگرافیکی انتخاب میشود که به بهترین شکل با هدف و زاویهی دید ما منطبق است. همچنین کانالِ انتشار اینفوگرافیک در همین فاز انتخاب میشود.
فازهای سوم و چهارم فازهایی اجرایی هستند. در فاز سوم که آمادهسازی محتوا نام دارد ساختار و شاکلهی اصلی اینفوگرافیک مشخص میشود. خروجی این مرحله یک اسکچ یا وایرفریم از اینفوگرافیک ما خواهد بود.
مرحلهی پایانی بصریسازی این ساختار برمبنای جنبههای هنری یا هویت بصری برند است. المانهای مربوط به فرم، زیباسازی و برندینگ و چیدمان نهایی در این مرحله لحاظ میشوند.
۴ نوع اصلی از اینفوگرافیک براساس شیوهی ارائه اطلاعات وجود دارد:
اگر اینفوگرافی ما براساس طراحی و ساخت و بهکارگیری اجسام و اشبا فیزیکی باشد، خروجی یک اینفوگرافیک فیزیکی خواهد بود. این نوع اینفوگرافیک برای معرفی شرکت از طریق دکوراسیون آن یا طراحی غرفهی یک شرکت در نمایشگاه کارآیی شایانی دارد. استفادهی مبتکرانه از اشیا دمِ دستی یا طراحی و ساخت اشیا جدید از طریق مدلسازی ۳بعدی لازمهی تولیدِ این نوع از اینفوگرافیک است.
اینفوگرافیک تعاملی بیش از هر چیز به سازوکارها و فرایندهای مربوط به هوشِ تجاری و داشبوردسازی از طریق بانکهای اطلاعاتی، طراحی و ارتباط و استخراج اطلاعات از جداول و بصریسازی این اطلاعات مربوط است. در این حالت اطلاعات و نمایش آن ساکن نیست، بلکه اطلاعاتِ موردنظر انعطافی دارند که براساس کوئریهای کاربر (تقاضای کاربر برای پرسوجو از اطلاعات بر مبنای نیازی خاص) شکل میگیرد.
انواع گزارشهای هوشمند در نرمافزارها یا سرویسهایی مانند Google analytics, Power Bi, Qlikview, Excel از این نوع اینفوگرافیک تبعیت میکنند.
اینفوگرافیکهای پویا، پویایی خود را از طریق توصیفی بودن و متحرک بودن خود نشان میدهند. بهترین نمونههای اینفوگرافیک پویا معمولا از طریق نرمافزار افترافکت ساخته میشوند. مطابق معمول موضوعی وجود دارد. برای توضیح آن موضوع یک سناریو به همراه استوریبورد تعیین میشود و سپس در نرمافزاری مانند افترافکت پیادهسازی و انیمیت میشود.
اینفوگرافیک ایستا سادهترین و پراستفادهترین نوع اینفوگرافیک است که اطلاعاتی فیکس و فریز شده را از طریق نرمافزارهایی همچون فتوشاپ، اکسل، پاورپوینت، ویزیو و ایلوستریتور به صورت بصری و ثابت نمایش میدهد.
در تصویر زیر نمونهای از یک اینفوگرافیک را ملاحظه مینمایید که یک اینفوگرافیک از نوع ایستا محسوب میشود:
به طور کلی گفته میشود، فونتهای ایرانی برای نمایش در وب چندان مناسب نیستند، تنها دو فونت iransans و yekan از این نظر بهینه محسوب میشوند، پس سعی کنید در اینفوگرافیک های خود از این ۲ فونت استفاده کنید.
اگرچه که منظور از اینفوگرافیک انتقال پیام است ولی زیبایی آن به این منظور کمک میکند، زیبایی اینفوگرافیک ناشی از ۳ عامل خلاقیت، استفاده از اصولی مانند گشتالت و استفاده درست از رنگهاست. ما در این بخش به نحوه استفاده از رنگها میپردازیم:
قرمز، زرد و آبی رنگهای اصلی در تئوریهای کلاسیک رنگ هستند، به این معنا که در طبیعت موجود بوده و از ترکیب رنگهای دیگر حاصل نشدهاند، از ترکیبِ آبی و زرد رنگِ سبز، از ترکیبِ زرد و قرمز رنگِ نارنجی، از ترکیب آبی و قرمز رنگِ بنفش و از ترکیب آبی و زرد رنگِ سبز پدید خواهد آمد. ترکیب شدن هر رنگ با رنگ مشکی به عنوان تیره ترین رنگ، أن رنگ را تیرهتر و ترکیب شدن هر رنگ با رنگ سفید به عنوان روشنترین رنگ آن رنگ را روشنتر خواهد کرد.
سیاه و سفید ابتدا و انتهای طیفی هستند که در میان آنها گسترهای از رنگ های خاکستری روشن و تیره قرار میگیرد. خاکستریها هرچه به سفید نزدیکتر باشند روشنتر و هرچه به سیاه نزدیکتر باشند تیرهتر خواهند بود. در تصویر زیر این طیف مشخص شده است.
رنگهای مکمل در کنار یکدیگر بیشترین کنتراست رنگی و تفاوت را ایجاد میکنند، یکی از راههای استفاده از رنگها در طرحهای گرافیکی استفاده از رنگهای مکل در کنار یکدیگر است.
فرض کنید که به هر دلیل اطلاعات ماهِ فروردین مورد تاکید شما باشد و اطلاعات بقیهی ماهها به نوعی در سایهی آن قرار میگیرند، یکی از راههای نمایش این تاکید و تفاوتگذاری استفاده از ۲ رنگ مکمل در کنار یکدیگر خواهد بود.
آنچنان که مشاهده میکنید برای نمایش اطلاعات ماه فروردین از رنگ بنفش و برای نمایش اطلاعات مربوط به دیگر ماهها از رنگِ مکمل آن، یعنی زرد استفاده شده است.
استفاده قراردادی از رنگها:
در استفاده قراردادی از رنگ، آن را به عنوان یک کد معنایی در نظر میگیریم که در ذهن مخاطبان، مطابق قرار داد تفسیر میشود، معروفترین نمونه برای آن استفاده از ۳ رنگ سبز، زرد و قرمز در چراغ راهنمایی و رانندگی است که معنایی خاص و قراردادی به این ۳ رنگ بخشیده است، عموما در نمایش بصری اطلاعاتِ رکوردی مانند kpiها از این الگو و این ۳ رنگ استفاده میشود، به این معنا که مثلا اگر عملکرد ضعیفتر از حدنصاب بود رنگِ قرمز، اگر عملکرد زیاد ضعیف نبود، ولی ایدهآل هم نبود، رنگِ زرد و اگر عملکرد مناسب بود، از رنگِ سبز استفاده میشود.
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، در این نمودار از الگوی قراردادی استفاده شده است؛ فروش ماه فروردین بسیار پایینتر از حدنصاب مورد انتظار بوده پس با رنگ قرمز (وضعیت بحرانی و خطر) مشخص شده، در ماه اردیبهشت، عملکردی مشروط ( نه خوب و نه بد) وجود داشته پس با رنگ زرد (وضعیتِ احتیاط) مشخص شده و نهایتا در ماه خرداد که عملکرد خوبی وجود داشته از رنگ سبز (وضعیت امن) استفاده شده است.
استفاده از طیفهای مختلف یک رنگ:
گاهی برای نمایش بصری یک پیام از طیفهای مختلف یک رنگ که بهره متفاوتی از ترکیب با رنگهای سیاه و سفید بردهاند، استفاده میشود، این هم یکی از راههای خوبِ استفاده از رنگها در اینفوگرافیک استفاده میشود.
مطابق تصویر بالا، مشاهده میکنید که از رنگ بنفش به صورت مونوکروماتیک استفاده شده و ما میتوانیم مقادیر مختلف اطلاعات را از کم به زیاد یا برعکس، براساس کمرنگی یا پررنگی در این رنگ نشان دهیم. نمودار زیر براساس رویهی گفته شده به نمایش در آمده است.
برای انتخابِ رنگ سایتهای زیادی وجود دارند، با این حال ما ۲ سایت را به شما معرفی میکنیم:
سایت Color-hex.com
این سایت شما را برای انتخاب رنگ بر مبنای جنبههای مختلف ،نظیرِ منوکروماتیک یا مکمل بودن راهنمایی میکند، همچنین پالتهایی از رنگهای مختلف برای استفاده در اختیار شما قرار میگیرد؛ شما با کپی کردن کدهای رنگی به سادگی میتوانید از آنها استفاده کنید.
سایت Color.adobe.com
دوبی بزرگترین شرکت در زمینه گرافیک کامپیوتری در دنیاست، در آدرس زیر میتوانید، بر اساس نگرشها و سبکهای مختلف رنگی، رنگهای موردنظر خود را انتخاب کنید. البته توجه کنید که برای دسترسی به این سایت باید ip خود را تغییر دهید. https://color.adobe.com/create/color-wheel/
مکتب گشتالت یکی از شناخته شده ترین مکاتب روانشناسی می باشد که چگونگی درک اطلاعات بصری توسط مغز ما را توضیح می دهد. اصول گشتالت به خوبی می تواند با استفاده از روانشناسی، اطلاعات مورد نظر طراح را بسیار بهتر به مخاطب منتقل کند.
روانشناسی گشتالت توسط یک گروهی از روانشناسان آلمانی در سال ۱۹۲۰ به جهت شناخت و توصیف چگونگی درک اطلاعات بصری توسط انسان ها و فرآیند های مربوط به آن ایجاد شد.
گشتالت به معانی کل، شکل و فرم ترجمه می شود و بر اساس این تئوری کل بزرگتر از مجموع اعضاست.
این جمله به این معنا است که با وجود اینکه هر قسمت خاص دارای معنای ویژه خود می باشد ساختار کل می تواند به آن معنای کامل ببخشد.
این توضیح نشان میدهد که ذهن ما به طور خود به خودی سعی دارد تا داده های بصری را ساده کرده و به عنوان نتیجه معنای کل جایگزین بخش های مجزا دیده خواهد شد. در حالی که بخش های مجزا می توانند دربرگیرنده معانی کاملا متفاوتی باشند، کل قادر است تا به معنای کاملا جدیدی از معانی اجزا دست یابد.
اصولی و یا قوانینی که می توان از مکتب گشتالت استخراج نمود به صورت زیر می باشند: (از این اصول در فاز چهارم مراحل طراحی یک اینفوگرافیک که به طراحی گرافیکی و سازماندهی فرم میپردازد استفاده میشود)
مجاورت اشاره به اشیایی دارد که در کنار یکدیگر قرار دارند و به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شوند. مجاورت زمانی رخ می دهد که اشیا به یکدیگر نسبت به اشیا دیگر نزدیکتر هستند. قدرتمند ترین رابطه مجاورت زمان است که اشیا همپوشی دارند، در این حالت شکی باقی نمی ماند که آنها به یکدیگر بستگی و یا تعلق دارند. یکی از شیوه هایی دیگر ایجاد مجاورت استفاده از خطوط و شکل ها می باشد که اشیا داخلی را محصور کنند.
حتی می توان از خطوط و شکل ها به گونه ای استفاده کرد که از میان اشیا رد شوند و بدین شیوه آنها را به یکدیگر مرتبط و مجاور نمایش دهند. به صورت ساده سازی شده، می توان این اصل را در تصویر زیر مشاهده کرد.
این قانون روانشناسی گشتالت گویای این امر است که با وجود اینکه ممکن است اشکال و عناصر به هم نامربوط باشند اگر در نزدیکی یکدیگر باشند ما همگی آن ها را به عنوان یک گروه واحد درک می کنیم.
مجاورت اشکال براساس ۴ نوع دستهبندی میشوند:
1-1 لبه های نزدیک (close edge)
بر اين اساس هر چه اجزاي يک ساختار بصري بيشتر بههم نزديک باشند، بيشتر بهعنوان يک گروه واحد ديده خواهند شد و اين زماني اتفاق ميافتد که لبههاي کناري اجزاي يک ساختار در کنار هم قرار بگيرند.
1-2 تماس (touch)
ممکن است اجزاي يک ساختار چنان بههم نزديک شوند که با هم برخورد و همديگر را لمس كنند، مشروط بر اينکه هنوز آن دو يا چند جزء بصري از همديگر قابل تشخيص باشند. در اين صورت گروه بندي مجاورت بر اساس تماس صورت ميپذيرد.
1-3 هم پوشانی (overlap)
قويترين گشتالت زماني رخ ميدهد که عناصر يک ساختار بصري بدون آن که هويت مستقل خود را از دست بدهند، هم ديگر را بپوشانند.
1-4 تلفیق (combining)
يکي ديگر از روشهاي بهکارگيري اصل مجاورت، استفاده از يک عنصر خارجي براي گروه بندي عناصر متفاوت يک ساختار در کنار هم است. از معمول ترين روشهاي تلفيق کردن عناصر و المانهاي بصري، خط کشيدن زيرآنها، محصور کردن آن ها در يک شکل و سايه-روشن کردن است. در اين جا بهصورت تلفيقي از همه روشهاي بالا استفاده ميشود.
در تصویر زیر یک نمونه گرافیکی را که از اصل مجاورت بهره برده است ملاحظه میکنید:
اشتراک در مشخصات بصری به صورت خود به خودی روابط می سازد. هر قدر اشیا شبیه تر به نظر بیایند، بیشتر امکان آن وجود دارد که به عنوان یک گروه دیده شوند. قابل ذکر است تشابه بر اساس شکل اشیا است نه بر اساس چیستی آنها.
تشابه را می توان از طرق مختلف به دست آورد. به عنوان مثال، اندازه، رنگ و شکل. اشیا با ابعاد و اندازه یکسان با یکدیگر تشابه دارند. شکل و رنگ هم تاثیر مشابه دارند.
این اصل را به صورت ساده می توان در تصویر زیر مشاهده نمود:
قواعد تداوم بیان میکنند زمانی که چشم شروع به دنبال کردن چیزی می کند، این دنبال کردن در مسیر تا رسیدن به شی دیگری ادامه پیدا می کند. راه دیگری که چشم را به دنبال کردن وا می دارد جهت چشم در تصویر و یا تصویر سازی می باشد. به عنوان یک قاعده ی مشترک طراحی در نظر گرفته می شود که اگر از عکس فردی استفاده می شود باید دقت داشت که جهت چشمان فرد به سمت ادامه ی طرح باشد.
یکی از مهم ترین مسائل در تداوم توجه به فرهنگ نوشتاری جامعه هدف می باشد. به عنوان مثال در جوامع غربی، با توجه به آن که جهت نوشتار از چپ به راست می باشد، به صورت خودکار، چشم بیننده از سمت چپ شروع به خواندن (نگاه کردن) به سمت راست می کند. اما در جوامعی که نوشتار از سمت راست به چپ می باشد، بیننده از سمت راست به چپ تصویر را نگاه می کنند.
طبق اصل تداوم، محرکهايي که داراي طرحهاي وابسته به يکديگرند به صورت واحد ادراکي دريافت ميشوند.
نمونه ای از قانون تداوم در طراحی پوستر را در زیر مشاهده می کنید:
بستار با تداوم از آن جهت که چشم را وادار به کامل کردن مسیر می کند مرتبط می باشد. تا زمانی که اطلاعات ضروری کافی وجود داشته باشد، ذهن قطعه گمشده از شی را تدارک می بیند. بستار با اشکالی که قابل تشخصی هستند به بهترین حالت عمل می کند. اما اشکال پیچیده برای تکمیل در ذهن دشوار تر می باشند. طراح باید میان بخش های حذف شده و موجود یک تعادل برقرار کند. اگر بخش های حذف شده بیش از حد زیاد باشند، ذهن قادر نخواهد بود تا شکل را بست دهد.
بر اساس اين اصل، چنانچه بخشي از تصوير يک شکل پوشانده شده يا جا افتاده باشد، ذهن بهطور خودکار آن را تکميل ميكند و به صورت يک شکل کامل ميبيند. به بياني ديگر، چشم ما اشکال ناقص و ناتمام را به صورت کامل و يکپارچه ميبيند. اين اصل فقط به حس بينايي محدود نيست، فرض بر اين است که همين اصل در تمام حواس عمل ميکند.
شاید آشناترین نمونه گرافیکی این قانون را می توان در لوگوی FedEx مشاهده نمود.
قانون تصویر - زمینه بر اساس رابطه میان شی و فضای مجاور آن بنا شده است. تصویر - زمینه را گاهی فضای مثبت و منفی نیز می نامند، مثبت به شی اطلاق شده و منفی به فضای دربرگیرنده شی اطلاق می شود.
این اصل به تصویر عمق میدهد، و به عنوان قاعده بنیادی در اکثر طراحیها در نظر گرفته می شود. تصویر به بیش از شکل اشاره دارد و حتی نوشته به عنوان تصویر در نظر گرفته می شود. تصویر - زمینه زمانی می تواند به صورت خلاقانه مورد استفاده قرار بگیرد که تصویر و زمینه همزمان هر دو اشکال قابل تمیز باشند.
این اصل بر این مبنا است که مغز ما چگونه پیش زمینه و پس زمینه را شناسایی می کند. پیکر، تصویر یا فضای مثبت آن بخشی از تصویر محسوب می شود که بیشترین توجه را دریافت می کند.
با بهره جستن از این قانون ما می توانیم از ایجاد ابهام در طرح حاوی اطلاعات بصری خود به کمک استفاده از تضاد کافی بین پیکر و زمینه اجتناب کنیم. اینفوگرافیک زیر به عنوان یک مثال کاربردی مربوط به این قانون آورده شده است.
ذهن انسان شی را متقارن فرض می کند و انتظار دارد از نقطه ای به مرکزیت تصویر این تقارن وجود داشته باشد. زمانی که دو عنصر متقارن به یکدیگر ارتباط ندارند، ذهن آن ها را به یکدیگر مرتبط می سازد تا طرحی منسجم ایجاد کند. به عنوان مثال در شکل زیر ما تمایل به درک سه براکت متقارن داریم و نه 6 براکت جداگانه.
در پوستر زیر مشاهده می کنید طراح گرافیک چگونه از قانون تقارن گشتالت بهره برده است:
اين اصل به جنبش عناصر موجود در يک گشتالت مربوط است. از اين رو در يک ساختار بصري، عناصري که با هم و در يک راستا به جنبش در ميآيند، بهعنوان يک گروه واحد يا يک مجموعه ديده ميشوند. در هنرهايي که از تصاوير يا علايم متحرک بهره ميگيرند، اين اصل کاربرد ويژه اي مييابد.
نمونه ای از طراحی پوستر با استفاده از قانون سرنوشت مشترک را در زیر می توانید مشاهده کنید:
برطبق اين اصل، در يک ساختار بصري گشتالتهاي کوچکتر تحت الشعاع گشتالتهاي بزرگتر قرار ميگيرند. به عبارتي گشتالتهاي بزرگتر گشتالتهاي ممکن است از چندين گشتالت کوچک تشکيل شده باشد که زيرمجموعههايي براي گشتالتهاي بزرگتر محسوب شوند. اين گشتالت بزرگتر از پراگنانس قوي تري نسبت به گشتالتهاي کوچکتر برخوردار است.
عناصری که زاویه بسیار نزدیکی و مشابهی با هم دارند، به عنوان یک مجموعه شناخته می شوند. در زمان طراحی، بسیاری از مواقع طراح مجبور می شود بنا به اقتضای طرح خود، متن ها و تصاویر را با زاویه خاصی در طرح بیاورد؛ این موضوع باعث می شود ذهن انسان، عناصری که زاویه مشابهی دارند را با یکدیگر مرتبط بشناسد.
در پوستر زیر این قانون به خوبی قابل مشاهده است:
زمانی که چند عنصر را در یک ناحیه مشاهده می کنیم، ذهن انسان آنها را در یک گروه با یکدیگر مرتبط در نظر می گیرد.
در زیر می توانید یک نمونه طراحی پوستر شرکت والت دیزنی که با استفاده از این اصل گشتالتی طراحی شده است را مشاهده نمایید:
ذهن انسان عناصری را که به یکدیگر متصل شده باشند را یکی در نظر می گیرد. برای مثال اینفوگرافیک ها و فلوچارت ها که توسط خط ها و پیکان ها به یکدیگر متصل شده اند را به یاد بیاورید. در زیر پوستری که جاناتان کالوگی طراحی کرده است را می توانید مشاهده فرمایید. در این پوستر او خطوط عناصر را به یکدیگر پیوند داده و آنها را با هم یکی کرده است.
در ادامه این مطلب انواع اینفوگرافیک و نمونه های اینفوگرافیک شاخص را معرفی و ملاکهایی که در هر کدام رعایت شده است را مورد بررسی قرار میدهیم:
این اینفوگرافیک، یکی از نمونههای برتر در این زمینه به شمار میرود که ملاکهای لازم در آن به خوبی رعایت شده است. داستانگویی، خلاقیت، استفاده مناسب از رنگ، مشخص بودن ساختار اطلاعات و دستهبندیها که تفاوتها را به خوبی مشخص میکند، از این جمله هستند.
اینفوگرافیک در مورد مصرف آب:
این اینفوگرافیک با موضوعی حساس، اطلاعات خوب و برانگیزانندهای در مورد مصرف آب ارائه میدهد که هم به لحاظ متنی و هم گرافیکی پیام را منتقل کرده و از فرم و محتوای خوبی برخوردار است.
همانطور که مشاهده میکنید به لحاظ به کارگیری مهارتهای گرافیکی و طراحی، این اینفوگرافیک بینظیر بوده و زحمت زیادی برای آن کشیده شده است، با این حال وقتی پای موضوع مهمی چون «مصرف آب» در میان باشد، قطعا چنین زحمتی ارزشش را خواهد داشت.
نرم افزار اینفوگرافی اکسل:
اکسل از بسته آفیس یک نرمافزار تحلیل اطلاعات با قابلیتهای فوقالعاده است، درست در آن لحظه که تصور میکنید دیگر همه چیز را راجع به این نرمافزار میدانید باز اکسل شما را غافلگیر کرده و قابلیتی جدید رو میکند، بصریسازی اطلاعات یکی از همین قابلیتهاست.
در تصاویر بالا نمونههایی از قابلیتهای این نرمافزار در زمینه مصورسازی را مشاهده میکنید.
نرم افزار اینفوگرافی visio:
محصولی دیگر از شرکت مایکروسافت که علاوه بر ترسیم انواع دیاگرامهای تخصصی برای نمایش بصری اطلاعات نیز به کار رفته و قابلیتهایی حرفهای برای این کار ارائه میکند. برای طراحی اینفوگرافیک از این نرم افزار می توانیذ بهره ببرید.
به اینفوگرافیک زیبای زیر که با ویزیو تهیه شده است، توجه کنید:
نرم افزار طراحی اینفوگرافیک adobe illustrator:
بیشک اختصاصی و بهینهترین نرمافزار برای درست کردن اینفوگرافیک، illustrator برنامه مخصوصِ ترسیمهای وکتوری است، در این نرمافزار هم امکان ورود اطلاعات از اکسل میسر است و همینطور میتوانید اطلاعات را مستقیما در نرمافزار وارد کنید. این امکان از طریق graph tool در این برنامه برای شما فراهم خواهد بود.
همچنین شما با طراحی پیکتوگرامهای اختصاصی و تبدیل آنها به symbol میتوانید از آنها به راحتی و به دفعات استفاده کنید. لازم به توضیح است، پیکتوگرام طرحی از یک شی یا موضوع است که با تماشای آن، موضوع یا شی اصلی در ذهن شما تداعی میشود؛ همچنین ساختن symbol از یک طرح در illusterator باعث میشود که قالبی از آن طرح ساخته شده و شما بتوانید به دفعات و تعداد زیاد از آن طرح خاص استفاده کنید.
آنچنان که در تصویر بالا مشاهده میکنید، پیکتوگرامی از یک لامپ کم مصرف ترسیم شده است؛ برای ساختن symbol از پیکتوگرام هم مطابق تصاویر زیر عمل کنید:
مطابق تصویر بالا سمبل ساخته شده را انتخاب و symbol را انتخاب کنید.
اکنون بر روی new symbol… کلیک کنید تا سمبلی جدید ساخته شود. نهایتا نوع export را «گرافیک» قرار داده و نوع symbol را «دینامیک» قرار دهید تا بعدا امکان ویرایش بهتری بر روی آن داشته باشید. حالا به راحتی میتوانید در طرحهای خود از این symbol استفاده کنید.
سایت freepik از محبوبترین سایتها برای طراحان گرافیک بوده که برای گرفتنِ ایده و دریافت فایلهای طراحان دیگر کاربرد بسیاری دارد. وجود نسخه psd یا اصطلاحا «لایهباز» این فایلها، امکان ویرایش و سفارشیسازی این طرحهای گرافیکی را نیز فراهم میکند.
همچنین سایتهای دیگری نظیر visually, Best Infogeraphic, Infogeraphic Pics, Infogeraphic World, Daily Infogeraphic سایتهای خوبی برای ایدهپردازی و حتی استفاده رایگان از اینفوگرافیک (اینفوگرافیک لایه باز) هستند و شما با جستجوی نام این سایتها در گوگل به راحتی میتوانید آنها را پیدا کنید.
در این مطلب با مباحث مربوط به اینفوگرافیکها شاملِ نحوه انتقال پیام، کاربردها، انتخاب رنگ، نرمافزارها و سایتهای مفید و مرتبط در این زمینه آشنا شدید و نحوه ساخت اینفوگرافیک را فرا گرفتید امید است با تمرین و پشتکار بتوانید در این عرصه مهم و خلاقانه پیشرفت کنید.
شاید این نوشتهها را هم دوست داشته باشید:
۲۱ گام اصلی در تولید محتوای تجاری
تجربه کاربری و رابط کاربری چیست؟ تجربه کاربری و رابط کاربری به زبان ساده
استراتژی محتوا چیست و ۱۱ گام آن کدام است؟