يكى از راه هاى قوى تر عمل كردن در معاملات بورس انديكاتورها هستند كه از آنها در پيش بينى روند سهم و نوسانهايش استفاده ميشود.
در اين بين ٣ انديكاتور macd, rsi, bollinger بسيار مورد استفاده قرار ميگيرند.
از مهمترین و اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال میتوان به اندیکاتورها اشاره کرد. اندیکاتورها شاخصهایی کمی برای تصمیمگیری نسبت به خرید و فروش یک سهم هستند و اندیکاتورهای مختلف سیگنالها و نشانههای مختلفی را برای معاملهگران ارسال میکنند.
با توجه به تجربه مثبت تحلیلگران تکنیکال در استفاده از اندیکاتورها، همواره برخی از آنها موردتوجه تحلیلگران تازهکارتر هم قرار میگیرند.
اندیکاتور یا شاخص نمودارهایی کمکی در تحلیل تکنیکال هستند که از مواد خام تحلیل تکنیکال یعنی قیمت، زمان و حجم معاملات و ترکیب آن با توابع ریاضی ترسیم میشوند.
در واقع و به طور ساده، اندیکاتورها با استخراج اطلاعاتی از نمودار قیمت و زمان، آنها را در توابع ریاضی مشخصی به عنوان ورودی قرار میدهند تا خروجی این فرایند، اطلاعاتی جهت تصمیمگیری در معاملات به تحلیلگران ارائه کند.
اندیکاتور مکدی توسط جرالد اپل طراحی شده است و به بررسی قدرت و شتاب روند میپردازد. این اندیکاتور شامل دو میانگین متحرک با نامهای خط مکدی و خط سیگنال بوده و تقاطع این دو خط در شرایطی خاص سیگنالهایی را برای تحلیلگران صادر میکند تا مبنای تصمیمگیری تحلیلگران قرار گیرد.
هنگامی که میانگین متحرک نمایی (آبی) 12 دورهای بالاتر از میانگین متحرک نمایی (قرمز) 26 دورهای قرار گیرد، مقدار MACD مثبت و هنگامی که میانگین متحرک نمایی 12 دورهای پایینتر از میانگین متحرک نمایی 26 دورهای قرار گیرد، مقدار MACD منفی میشود.
هر قدر فاصله MACD از خط مبنای خود (Baseline) بالاتر یا پایینتر باشد، نشاندهنده زیاد شدن فاصله بین دو میانگین متحرک نمایی است.
در نمودار زیر، میتوانید ببینید چگونه دو میانگین متحرک نمایی اعمال شده در نمودار قیمت با خط MACD (آبی) که از بالا یا پایین خط مبنا (خط تیرههای قرمز رنگ) عبور میکند مطابقت دارند.
مکدی اغلب با یک هیستوگرام (در نمودار زیر مشاهده میکنید) نشان داده میشود که فاصله بین MACD و خط سیگنال آن را در قالب میلهها نشان میدهد.
اگر MACD بالای خط سیگنال باشد، هیستوگرام بالاتر از خط مبنای MACD خواهد بود. و اگر MACD پایین خط سیگنال باشد، هیستوگرام پایینتر از خط مبنا خواهد بود. معاملهگران از هیستوگرام MACD برای تعیین زمان بالا بودن مومنتوم صعودی یا نزولی استفاده میکنند.
شاخص قدرت نسبی یا همان RSI بدون شک یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها محسوب میشود که قدرت و جهت روند را به خوبی حدس میزند. این اندیکاتور در دسته نوسانگر-ها قرار میگیرد و معمولا برای استراتژیهای معاملاتی خرید در پایینترین قیمت (over bought) و فروش در بالاترین قیمت (over sold) استفاده میشود.
در اندیکاتور RSI دو ناحیه به نامهای اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که نشانگر کند شدن و اتمام خرید و فروشهای افراطی میباشد. به بیان دیگر زمانی که به ناحیه زیر ۳۰ در اندیکاتور RSI میرسیم کمکم شاهد کاهش فروشهای افراطی در بازار هستیم و احتمالا قدرت خرید در بازار افزایش پیدا خواهد کرد و زمانی که در ناحیه ۷۰ به بالا هستیم احتمالا خریدهای افراطی رو به پایان است و توقع داریم که فشار خریداران کاهش یابد و شاهد عرضه پر قدرت در بازار باشیم.
در تصویر فوق شاهد قدرت RSI هستیم که دو بار در ناحیه اشباع خرید و یکبار در ناحیه اشباع فروش توانسته است حرکت بزرگ بعدی را حدس بزند. نکته قابل توجه این است که RSI در خانواده نوسانگرها میباشد و از حیث سیگنال زمانی جزو اندیکاتورهای تاخیری به حساب میآید؛ لذا بهتر است به حرکت نمودار قیمت وزن بیشتری نسبت به RSI داده شود و صرفا از این شاخص در قالب یک نمودار کمکی استفاده گردد.
سیگنال خرید:
گاهی اوقات در بازار شاهد عدم جذایت قیمت برای خریداران و همچنین شتابزدگی فروشندگان هستیم که در این حالت شرایطی بوجود میآید که فروش افراطی در بازار و با حجم بالا اتفاق میافتد. در این شرایط نمودار RSI به مرور زمان سطح ۳۰ را شکسته و شاخصی کمتر از ۳۰ را نمایش میدهد.
بعد از نوساناتی که شاخص RSI در زیر سطح ۳۰ خواهد داشت به مرور زمان فروشهای افراطی تضعیف خواهند شد و شرایطی بوجود میآید که مجددا تمایل خریداران برای ورود به بازار افزایش مییابد؛ در این شرایط شاخص RSI شروع به رشد خواهد کرد و زمانی که سطح ۳۰ از پایین به بالا شکسته شود سیگنال خرید را صادر میکند.
سیگنال فروش:
افزایش تقاضا و ورود نقدینگی سنگین به بازار باعث افزایش تدریجی قیمت خواهد شد و این روند مادامی که قیمتها برای خریداران دارای جذابیت باشند ادامه خواهد داشت. افزایش قیمت و کاهش خریدهای افراطی شرایطی را به وجود میآورد که به آن اشباع خرید میگویند و در این حالت غول بزرگ سرمایه به تدریج اقدام به فروش خواهد کرد و با توجه به اینکه جمعیت خریداران در بازار کاهش یافته است، قیمتهایی پایینتری برای خرید جذابیت پیدا میکنند که این مسئله باعث کاهش قیمت گزینه سرمایهگذاری خواهد شد. در این حالت شاخص RSI شروع به نزول از ناحیه اشباع خرید (سطح بالای ۷۰) خواهد کرد و شکست سطح ۷۰ خبر خوبی برای دارندگان این سهم نخواهد بود و این یعنی تمایل بالای سرمایهگذاران برای فروشهای بیشتر.
باندهای بولینگر تکنیکی بسیار مشهور هستند که توسط جان بولینگر ارائه شدهاند. جان بولینگر 22 قانون برای استفاده از این باندها به عنوان یک سیستم معاملهگری ارائه کرده است.
باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شدهاند: یک میانگین متحرک ساده (باند وسط)، یک باند بالا و یک باند پایین. باندهای بالا و پایین معمولا دو انحراف معیار مثبت و منفی از یک میانگین متحرک سادهی ۲۰ روزه هستند که میتوان آنها را تغییر داد.
بسیاری از معاملهگرها بر این باورند که هرچه حرکات قیمت به باند بالایی نزدیکتر باشد، بازار بیشتر در معرض بیشخرید (over bought) است و هرچه حرکات قیمت به باند پایینی نزدیکتر باشد، بازار بیشتر در معرض بیشفروش (over sold) قرار دارد.
اولین قدم در محاسبه باندهای بولینگر، محاسبه میانگین متحرک ساده ورقه بهادار مورد بحث (اغلب با استفاده از میانگین متحرک ساده 20 روزه) است.
یک میانگین متحرک 20 روزه میتواند میانگین قیمتهای بسته شدن برای 20 روز اول را به عنوان اولین نقاط داده محاسبه کند.
نقطه داده بعدی باعث حذف قیمت قبلی میشود و قیمت روز 21 را اضافه کرده و میانگینگیری میکند و الی آخر.
در مرحله بعد، انحراف معیار قیمت ورقه بهادار محاسبه میشود. انحراف معیار محاسبه ریاضی واریانس میانگین است و در علم آمار، اقتصاد، حسابداری و امور مالی کاربرد ویژهای دارد.
برای مجموعه دادهای فرضی، انحراف معیار محاسبه میکند که چگونه اعداد توزیع شده از یک مقدار میانگین هستند. انحراف معیار را میتوانید با استفاده از ریشه توان دوم واریانس که خود میانگین تفاوتهای مجذور میانگین است محاسبه کنید. سپس، آن مقدار انحراف معیار را ضرب در دو کنید و مقدار حاصل را از هر نقطه در طول میانگین متحرک ساده هم تفریق و هم جمع کنید. مقادیر به دست آمده باندهای بالایی و پایینی را به وجود میآورند.
که در آن:
باند بالایی بولینگر : BOLU
باند پایینی بولینگر : BOLD
میانگین متحرک : MA
3 ÷ (قیمت بسته شدن + قیمت پایین + قیمت بالا) : قیمت معمول (به انگلیسی Typical Price)
تعداد روزها در دوره هموارسازی (smoothing period) (معمولا 20) : n
تعداد انحراف معیار (معمولا 2) : m
انحراف معیار در طول n دوره گذشته از قیمت معمول : σ[TP, n]
فشار، مفهوم اصلی باندهای بولینگر است.
فشار به نزدیک شدن این باندها به یکدیگر و منقبض شدن میانگین متحرک گفته میشود. فشار، حاکی از دورهای از معاملات با نوسان کم است که معاملهگران آن را نشانهای بالقوه از آیندهای با نوسان بالا میدانند که فرصتهایی برای معاملات فراهم میکند.
از دیگر سو، هر چه باندها از هم دورتر شوند، احتمالا از شدت نوسانات کم شده و احتمال خروج معاملهگر از معامله بیشتر میشود. با این حال، این شرایط سیگنالهای معاملاتی نیستند. این باندها مشخص نمیکنند که زمان این تغییرات چه وقت فرا میرسد و قیمت ممکن است به چه سمتی حرکت کند.
تقریبا 90 درصد عملکرد قیمت (price action) بین دو باند صورت میپذیرد. هر شکستی بالا یا پایین باندها یک اتفاق مهم تلقی میشود. شکست، یک سیگنال معاملاتی نیست.
اشتباه اکثر افراد این است که میپندارند شکست و عبور قیمت از یکی از باندها سیگنالی برای خرید یا فروش است. شکستها هیچ نشانهای دال بر مسیر یا اندازه حرکت قیمت در آینده نیستند.
شاید از این نوشته هم خوشتان بیاید:
آموزش و بررسی سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه (بورس، سپرده، ارز، مسکن، طلا)
روانشناسی بازار سرمایه چیست؟ داستان استاد کارینا و پسرک واکسی!