علی ذکائی کوه بنانی
علی ذکائی کوه بنانی
خواندن ۱۴ دقیقه·۲ سال پیش

مدیران واقعی در بحران‌ها

بحران‌‌های اجتماعی، سیاسی،‌ اقتصادی و... به صورت مستقیم و غیرمستقیم در کسب و کارها تأثیر گذارند فقط گاه به چشم ما نمی‌آیند و گاه پررنگ‌تر از همیشه هستند همچون اختلال‌هایی که «بحران» کرونا در این چند سال اخیر در سرتاسر دنیا و یا مشکلاتی که اتفاقات سیاسی و اجتماعی اخیر کشور عزیز خودمان، ایران، در کار و ارزش‌ (value)های کارکنان برخی از سازمان‌های کوچک و بزرگ ایجاد کرده‌اند!

شاید پیش خودتان بگویید که تنها چیزی که در یک بحران برای ما به عنوان یک مدیر مهم است این است که تمام سعی خود را بکنیم تا ضرر مالی نکنیم اما در حقیقت بحث فراتر از یک ضرر مالی است! مدیران تازه‌کار و مدیران به‌ظاهر باتجربه در بحران‌ها فارغ از ضررهای مالی، ضررهای بسیار دیگری را به خود و سازمان خود تحمیل می‌کنند مانند نابودی ارتباطات درون سازمانی که خود مقدمهٔ نابودی سازمان است! اما الان این نوشته را نمی‌نویسم تا به اشتباهات این دسته از مدیران که متأسفانه کم هم نیستند، بپردازم. هدف نوشتهٔ‌ فعلی من این است که ببینیم مدیران واقعی در بحران‌ها چگونه رفتار می‌کنند اما پیش از آن باید بدانیم که «مدیر واقعی کیست؟» تا بتوانیم مانند او رفتار کنیم.

اکنون، بیاید از طریق نگاهی کلی به همه‌گیری کرونا که بحرانی جهانی بود، به پاسخ این سوال بپردازیم.

همه‌گیری کرونا ۲ اختلال اصلی ایجاد کرد:

  • اختلال در محیط‌های کاری
  • اختلال در ارزش‌های کارکنان

محیط‌های کاری از دفاتر حضوری با ساعات کاری مشخص به دفاتر خانگی با ساعات کاری منعطف تبدیل شدند. ارزش‌های کارمندان هم از تمرکز محدود بر شغلشان به تمرکز وسیع‌تر بر «تعادل بین کار و زندگی» و «کیفیت زندگی» تبدیل شد. اگرچه در ابتدا بسیاری از کارمندان کار در خانه را چالش‌برانگیز می‌دانستند، اما حالا بیشترشان این روش را ترجیح می‌دهند. یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۱ (در اوج همه‌گیری کرونا) نشان داد که بیش از نصف کارمندان ترجیح می‌دهند که حداقل سه روز در هفته را دورکاری کنند؛ اما بحران کرونا و این دورکاری فشار زیادی به کارمندان وارد کرد. بدون شک، دورکاری، ساعات کاری منعطف و توجه به کیفیت زندگی نیازمند شیوه جدیدی از مدیریت بود که ما در این‌جا به آن مدیریت به سبک مربیان می‌گوییم؛ به این معنا که مدیر در این سبک مدیریتی بیشتر شبیه یک مربی ورزشی است تا یک مدیر اداری سنتی. مدیر سنتی یک مدیر ارشد بود که کارهایی را به زیردستان واگذار می‌کرد و به آن‌ها می‌گفت که چه کاری را انجام دهند، اما مدیری که اینجا از آن صحبت می‌کنیم یک راهنما است که با پرسیدن نظر اعضای تیم، آن‌ها را در طراحی برنامه‌های کاری مشارکت می‌دهد. مدیران سنتی بر افراد نظارت می‌کردند تا به نتیجه برسند، اما مدیران واقعی افراد را به سمت رشد هدایت می‌کنند.

مدیران واقعی به‌وسیلهٔ رفتار خود، محیطی مناسب برای موفقیت تیم‌ها ایجاد می‌کنند.در حقیقت، این مدیران که معمولاً سرمشق دیگران هستند با طراحی یک محیط کار هدفمند، فضایی برای عملکرد عالی تیم و سازمان خود ایجاد می‌کنند. همان طور که گفتم، رفتارهای خاصی در ایجاد این فضا به این مدیران کمک می‌کنند. وقتی این رفتارها را در محیط کار خود اجرا کنید، خود به خود به فردی تبدیل می‌شوید که در دوران بحران موفق می‌شود یا حداقل مانند دیگران نابود نمی‌شوند.

مدیران واقعی به خوبی می‌دانند که تمام افراد می‌خواهند احساس کنند که مدیرشان به آن‌ها احترام می‌گذارد، حرفشان را می‌شنود، از آن‌ها محافظت می‌کند، برایشان ارزش قائل است، با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند، از آن‌ها قدردانی می‌کند، دوستشان دارد، آن‌ها را هدایت می‌کند و آن‌ها را به‌حساب می‌آورد.

اگر می‌خواهید پاسخی کوتاه برای سوال «مدیر واقعی کیست؟» دریافت کنید، در همین حد کافی است که بدانید مدیر واقعی کسی است که چنین رفتارهایی با افراد تیم و سازمان خود دارد! اما به صورت عمیق‌تر اگر بخواهیم آن را بررسی کنیم به رفتارهایی می‌‌رسیم که برخاسته از ۱۰ فضیلت است که معرف مدیران واقعی هستند:

  • ۴ فضیلت «مهربانی»، «ایثار»، «احترام» و «فروتنی» که کمک می‌کند تا شخصیت خود را پرورش دهند.
  • ۳ فضیلت «خویشتن‌داری»، «مثبت‌‌اندیشی» و «جستجوی بهترین‌ها» که آن‌ها را قادر می‌سازد که تیمشان را باصلابت هدایت کرده و تقویت کنند.
  • ۳ فضیلت «نور روشنگر دیگران بودن»، «پشتکار داشتن» و «استوار ایستادن» که کمک می‌کنند با بحران‌های مختلف مقابله کنند.

حال که با ۱۰ فضلیت‌ یک مدیر واقعی آشنا شدیم و فهمیدیم که تفاوت مدیر واقعی با مدیر سنتی در چیست، برویم سر اصل مطلب: یک مدیر واقعی چگونه این فضیلت‌ها را در محیط کار خود عملیاتی می‌کند تا در هنگام وقوع بحران افراد تیم و سازمانش به مشکل نخورند؟ اگر بخواهم ساده‌تر بگویم قرار است به پاسخ این سوال که «یک مدیر واقعی چگونه در محیط کار رفتار می‌کند؟» بپردازیم.

پیش از بررسی این رفتارها، امیدوارم نکته اصلی را گرفته باشید! یک مدیر واقعی پیش از وقوع یک بحران حاد یا بهتر است بگویم همیشه،‌ یک سری رفتارها (فعالیت‌ها) که برخاسته از ۱۰ فضیلت هستند را انجام می‌دهد تا در شرایط بحران برخلاف دیگر رقبای خود به مشکلات و اختلالات جدی مواجه نشود.

مدیران واقعی...

۱. مهربانی را توسعه می‌دهند تا زمانی‌ که به یک واکنش خودکار تبدیل شود.

با سخاوت، صمیمیت و ملاحظه، مهربانی را توسعه دهید. صداقت کلید کار است. با اعضای تیم مانند شرکای خود رفتار کنید، نه مشکلات یا وظایفی که باید برطرف شوند. سعی کنید مهربانی را در کل سازمان توسعه دهید تا واکنش خودکار به هر مشکلی مهربانانه باشد. اول اقدامات غیرمهربانانه را شناسایی کنید، آن‌ها را از تیم حذف کنید و مهربانی را دوباره به خودتان و اعضای تیمتان آموزش دهید.

شانتی فِلدان (Shaunti Feldhahn)، محقق مهربانی، یک چالش ۳۰ روزه مهربانی تعریف کرد که در طول ۳۰ روز سعی کرد مهربانی را در کل تیم توسعه دهد. وقتی تیمش این چالش را در محل کار اجرا کرد، ۸۹ درصد روابط بین افراد بهبود پیدا کرد. همین نتیجه در همهٔ محل کارها و محیط‌های مورد آزمایش هم رخ داد و نتایج شگفت‌آور و یکسان به دست آمد. برای انجام این چالش، یک نفر را انتخاب کرده و روی او تمرکز کنید. این شخص می‌تواند هر یک از افراد شرکت باشد، اما هر چه این فرد رفتار چالش‌برانگیزتری داشته باشد، نتیجه دقیق‌تر است. سپس مراحل زیر را به مدت ۳۰ روز روی او اجرا کنید:

  • وقتی با آن شخص ارتباط برقرار می‌کنید، هیچ حرف منفی نزنید یا اقدام منفی انجام ندهید: رفتارهای ملموس مثل انتقاد صریح یا رفتارهای غیرملموس مثل چشم‌غره رفتن یا توجه نکردن را حذف کنید. وقتی نیاز به انتقاد هست، آن را به شیوه‌های مثبت انجام دهید.
  • چیزهای مثبتی برای تمجید و تایید در آن فرد پیدا کنید: این موارد را مستقیم به او و سایر اعضای تیم بگویید.
  • هر روز یک عمل کوچک مهربانانه یا سخاوتمندانه برای آن فرد انجام دهید: احتمالاً فقط در عرض چند روز، احساس مثبت‌تری به او خواهید داشت. وقتی یک شخص چالش ساز را انتخاب می‌کنید، شاید اصلا احساس خوبی به او نداشته باشید، اما تجربه نشان می‌دهد که هنوز هم می‌شود رابطه‌تان با چنین شخصی را بهبود دهید.

۲. با خدمت به تیمشان، حس ایثار را در آن‌ها تقویت می‌کنند.

با خدمت‌رسانی و حمایت واقعی و قلبی از اهداف زیردستان، صفات ازخودگذشتگی و ایثار را در آن‌ها پرورش دهید. قدم اول ایجاد حس ایثار، شناختن افراد و اهدافشان و یافتن روشی برای رساندن آن‌ها به نقطه اوج است. فهرستی از ویژگی‌ها و مهارت‌های هر یک از اعضای تیم تهیه کنید که بابت آن‌ها سپاسگزار و قدردان هستید. با پرسیدن «چرا»های بسیار، انگیزه‌های پنهان افرادتان را کشف کنید. سیاست درهای باز را در شرکت اجرا کنید تا افراد بدانند که می‌توانند درباره مسائل دشوار با شما صحبت کنند.

سیاست درهای باز: هر مدیری در اتاقش به روی همهٔ کارکنان باز باشد.

انتظارات شخصی خود را از فرایند خدمت‌رسانی حذف کنید. معیارهای عملکرد را بالا نگه دارید، اما نوع عملکرد زیردستان را قبل از وقوع پیش‌بینی نکنید و یک طرفه به قاضی نروید. گاهی این کار بسیار سخت است، اما همین نکتهٔ مهم شما را از حفظ ظاهر به ابراز قدردانی می‌رساند.

۳. برای ایجاد فضای مشارکتی، احترام را پرورش می‌دهند.

هم به خودتان و هم به تیمتان احترام بگذارید. احترام گذاشتن به خود یعنی تمرین گفتگوی درونی مثبت، داشتن ذهن و بدن فعال، حرکت به سمت هدف، تعیین مرزهای سالم برای زندگی و موارد مشابه. احترام گذاشتن به تیم به معنای موافقت با همهٔ رفتارها و سخنان آن‌ها نیست، بلکه به این معنا است که شما به عنوان یک مدیر باید ارزش‌های کارکنانمان را بشناسید. مدام دنبال شناسایی رفتارها و ویژگی‌هایی باشید که شایسته احترام هستند و بر اساس اقدامات مناسب و قابل مشاهده افراد، تقدیر و تشکر واقعی از آن‌ها به عمل آورید. احترامی که برای خود و دیگران قائل هستید، فضای محترمانه‌ای شکل می‌دهد که همکاری و نوآوری را شکوفا می‌کند. برای برگزاری جلساتی سرشار از تعامل، همکاری و خلاقیت، این دو روش را امتحان کنید:

  • قدردانی، الهام‌بخشی و معرفی: در شروع هر جلسه، پنج تا ده دقیقه وقت بگذارید و از اعضای خاص تیم قدردانی کنید. با به اشتراک‌گذاری سخنان بزرگان، آهنگ‌ها و داستان ها الهام‌بخش دیگران باشید. با معرفی دستاوردهای افراد و تقدیر ویژه از آن‌ها جلسه را پایان دهید.
  • به‌حساب آوردن هر یک از اعضای تیم و احترام به آن‌ها: فراگیر بودن، احترام و مشارکت مهمترین ویژگی تیم‌های موفق است. فراگیر بودن یعنی همه‌ٔ افراد لازم در بحث و جلسه حضور داشته باشند؛ چندین روش برقراری ارتباط مثل گفتگو، پیامک و اشتراک‌گذاری مطالب بین افراد وجود داشته باشد؛ و همه از دستور جلسه اطلاع داشته باشند. احترام یعنی پرهیز از بی‌احترامی، پذیرش همهٔ اعضای تیم با خوش‌رویی و ایجاد احساس امنیت در آن‌ها. مشارکت هم یعنی همه به تحقق اهداف شرکت کمک کنند.

۴. برای یادگیری سریع‌تر و سازگاری بهتر، فروتنی را تقویت می‌کنند.

با کنار گذاشتن این تصور که می‌توانید یا باید همه چیز را بدانید، فروتنی را در خود تقویت کنید. به‌جای نگرانی، سوالات مناسب را از افراد مناسب بپرسید. معمولا، حل یک مشکل به معنای یافتن شخصی است که می‌تواند در حل آن به شما کمک کند، نه این‌که خودتان سعی کنید آن را برطرف کنید. پس از خود بپرسید: «چه کسی این کار را بهتر از من انجام می‌دهد؟» از این افراد بپرسید چه کارهایی را چطور انجام داده‌اند و مطالبی از آن‌ها یاد بگیرید.

فروتنی کمک می‌کند در مسیر اشتباه قرار نگیرید، زیرا باعث می‌شود نقاط کور و ضعف‌هایتان را بشناسید. با فروتنی می‌توانید اشتباهات و محدودیت‌هایتان را کنترل کنید. فروتنی، رشد و یادگیری‌تان را افزایش می‌دهد و کمک می‌کند تغییر را با آغوش باز بپذیرید. همچنین، فروتنی جسارت بیشتری به شما می‌بخشد زیرا نتایج شرکت دیگر نه به شخص شما، بلکه به انجام کارهای درست و ضروری وابسته است.

۵. برای مواجههٔ آرام با رویدادهای آینده، خویشتن‌داری پیشه می‌کنند.

خویشتن‌داری به معنی رویارویی آرام با آینده است. حفظ آرامش باعث برقراری ارتباط مؤثرتر می‌شود. یادتان باشد که افرادتان همیشه چشم به شما دارند و از واکنش شما به شرایط چالش‌برانگیز تقلید می‌کنند. وقتی تحت استرس یا حمله هستید، ذهنتان را کنترل کنید و خویشتن‌دار باشید؛ یعنی باورها و روش گفتگوی درونی با خودتان را تغییر دهید و مثبت کنید و مشکلات را فرصتی برای رشد بدانید. هدف و باورهای خود در آن شرایط را بشناسید. وقتی شخصی به شما حمله می‌کند، فرض کنید اگر احساس امنیت می‌کرد چه برخوردی با شما داشت. به‌این‌ترتیب می‌فهمید که این حمله ناشی از حس ناامنی است و در نتیجه حالت دفاعی‌تان به نگرانی و توجه تبدیل می‌شود. سرانجام، یادتان باشد هدف اصلی شما خدمت کردن است و شاید مجبور شوید روش خدمت‌رسانی خود را تغییر دهید و متفاوت از برنامه‌ریزی قبلی عمل کنید.

۶. تیمشان را با نگرش مثبت برای هر اتفاقی آماده می‌کنند.

مثبت بودن به این معنا نیست که همه کارهایتان را دوست داشته باشید، بلکه به این معناست که هدفی ارزشمند در ذهن داشته باشید. مثبت‌اندیشی یعنی همیشه بدانید که در انجام کارها و واکنش به شرایط اختیار عمل دارید. مثبت بودن بر همهٔ روابطتان اثر می‌گذارد و روحیهٔ کل تیم را بالا می‌برد. مثبت‌اندیشی بهترین جنبهٔ شخصیت افراد را نمایان کرده و محیطی برای عملکرد برتر ایجاد می‌کند. برای رهبری مثبت، سوالات عمل محور بپرسید که منجر به ارائهٔ راهکار شود. موارد الهام‌بخش و مثبت را مشخص کرده و با دیگران به اشتراک بگذارید. به‌جای حذف و انکار اعضای تیم، آن‌ها را مشارکت دهید و تایید کنید. فهرست دستاوردها را اعلام کنید تا نگرش‌های منفی و بدبینانه را از بین ببرید. دنبال بهترین‌ها در افراد و موقعیت‌ها باشید. منظور این نیست که بی‌دلیل مثبت باشید، بلکه سعی کنید طلا را از ضایعات تشخیص دهید و بر فرصت‌ها تمرکز کنید. با شکل‌دهی ذهن و باورهای خود، بهترین‌ها را انتظار داشته باشید و روی راهکارهایی تمرکز کنید که باعث پیشرفت تیم می‌شود. با تمرکز بر موارد قابل‌کنترل و کنار آمدن با موارد غیرقابل‌کنترل، برای بدترین اتفاقات آماده شوید. با داشتن ذهنیت رشد، نتایج عالی را به حداکثر برسانید. جایی که دیگران مشکلات را می‌بینند، شما فرصت‌ها را ببینید.

۷. نوری هستند که دیگران را در تاریکی هدایت می‌کنند.

نور بودن به معنای روشنگری درباره مواردی است که ممکن است در تاریکی باقی بمانند. نوری بر هدف و مأموریت سازمان بتابانید تا همه بتوانند آن‌ها را به‌وضوح ببینند. نوری بر مقصد تیم و بر شیوهٔ مدیریت خودتان بتابانید. بر چالش‌ها و موانع نور بتابانید. بر افرادتان هم نور بتابانید و هم مطمئن شوید که هر یک از آن‌ها فرصت‌هایی برای شناخته شدن، پیشرفت و ارتقا دارند. با تشویق و تجهیز افراد برای رسیدن به اهدافشان، به درخشش آن‌ها کمک کنید. سپس نوری بر دستاوردهایشان بتابانید و آن‌ها را پررنگ کنید. راه دیگر کمک به درخشش افراد این است که همه اعضای تیم در جلسات حل مشکل و طوفان فکری شرکت کنند. از این روش استفاده کنید:

• مشکل را مطرح کنید: آن را با جزئیات توضیح دهید.

• درباره مشکل بحث کنید: هر فرد حاضر در جلسه باید سوالات روشنگری بپرسد. سپس مشکل را از اول تعریف کنید.

• راهکارها را ابداع کنید: هر کس باید جداگانه سه ایده و راهکار بنویسد و ارائه کند.

• راهکارها را با دیگران به اشتراک بگذارید: همه باید اید ههای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند.

• برنامه‌تان را بشناسید: فهرستی از مراحل بعدی بنویسید.

• دست‌به‌کار شوید: یک جدول زمانی تنظیم کرده و مسئولیت‌ها را واگذار کنید.

۸. هرگز تسلیم نمی‌شوند و در بحران‌ها مقاومت می‌کنند.

هرگز تسلیم نشدن به معنی استقامت در چالش‌ها و بحران‌ها است. پس، هدف و نقش خود را بشناسید و آن‌ها را با ارزش‌ها و رویای شرکت سازگار کنید. استراتژی‌های زیر می‌تواند برای استقامت در دوران بحران به شما کمک کند:

• مراقب داستان‌هایی باشید که برای خودتان می‌گویید: این داستان‌ها باید حس مثبت‌اندیشی، تمرکز و خواستن را در شما زنده کنند. همچنین، مراقب تأثیر منفی دیگران بر خودتان باشید. به خود یا سایر اعضای تیم اجازه ندهید که مغلوب احساسات منفی شوند.

• مشکلات بزرگ را به قسمت‌های کوچک تقسیم کنید: موارد قابل‌کنترل و غیرقابل‌کنترل را مشخص کنید. دنبال بهبود موارد قابل‌کنترل باشید.

• در سایر زمینه‌های زندگی تحول ایجاد کنید: بخش دیگری از زندگی مثل وضعیت سلامتی و تناسب‌اندامتان که به توجه نیاز دارد را مشخص کنید. هدفی تعیین کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. موفقیت در یک زمینه زندگی می‌تواند باعث تلاش شما در زمینه‌های دیگر شود. زندگی باکیفیت منجر به کار باکیفیت می‌شود، اما وضع بد روابط و سلامتی مانع ارائهٔ بهترین عملکردتان می‌شود.

• چالش‌ها را با آغوش باز بپذیرید: هر مانع و پاسخ منفی شما را یک گام به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند. در زمان چالش‌های بزرگ، بر اصول و باورهایتان تمرکز کنید. محکم ایستادن به معنای نشان دادن هم‌زمان قدرت و آسیب‌پذیری است. ترکیب این دو اعتماد ایجاد می‌کند که عنصر کلیدی موفقیت در دوران بحران است. برای ایجاد اعتماد، داستان شخصی خود را تعریف کنید تا افرادتان با شما هم ذات‌پنداری کنند. این روش مزایای زیادی دارد؛ به عنوان مثال، افرادتان ترغیب به اقدام می‌شوند و هنگام نیاز از شما کمک می‌گیرند. کارایی و بهره‌وری بالا می‌رود، زیرا افرادتان به شما اعتماد می‌کنند. سرانجام، شما هم آن‌قدر به آن‌ها اعتماد می‌کنید که آن‌ها را مانند خودتان مالک شرکت بدانید.

تمام این ۸ مورد رفتارهایی بودند که مدیران واقعی را از دیگر رقبای خود متمایز می‌کنند:
۱. مهربانی را توسعه می‌دهند تا زمانی‌ که به یک واکنش خودکار تبدیل شود.
۲. با خدمت به تیمشان، حس ایثار را در آن‌ها تقویت می‌کنند.
۳. برای ایجاد فضای مشارکتی، احترام را پرورش می‌دهند.
۴. برای یادگیری سریع‌تر و سازگاری بهتر، فروتنی را تقویت می‌کنند.
۵. برای مواجههٔ آرام با رویدادهای آینده، خویشتن‌داری پیشه می‌کنند.
۶. تیمشان را با نگرش مثبت برای هر اتفاقی آماده می‌کنند.
۷. نوری هستند که دیگران را در تاریکی هدایت می‌کنند.
۸. هرگز تسلیم نمی‌شوند و در بحران‌ها مقاومت می‌کنند.

امیدوارم که این نوشتهٔ من که اولین تجربهٔ نوشتن من در زمینهٔ مدیریت است برای شما کاربردی و مفید باشد!

مدیریتبحران مدیریتمدیرمدیرانبحران
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید