این منم من بشری روی زمین
بشری با عرق روی جبین
وَ لبانی بسته ، دیدگانی خسته
همچنان بیدارم.
ز زمین و ز زمان بیزارم
«روزگارم بد نیست ، تکه نانی دارم»
به خدا می گویم:«کی به پایان برسد حرف و شعار؟؟؟؟ ، کی به پایان برسد جنگ و دلار؟؟؟؟؟
آن ز بازار کساد ، آن هم از وضع فساد ، ای خدا ما چه کنیم؟؟؟؟؟»
چشم را می بندم...
صبح فردا دیگر ، اثری نیست ز سنگ ، اثری نیست ز جنگ
صبح فردا دیگر ، همه چی شیرین است
صبح فردا دیگر ، جمعه ای رنگین است...
علی معلمی