Ali Reza
Ali Reza
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

پیاده سازی KPI یا OKR

Object Key Results And Key Performance Index
Object Key Results And Key Performance Index

تاریخ، تئوری و الگوریتم سه مفهومیِ که یک وجه تشابه دارن و اون اینکه میتونیم وقایع رو باهاشون پیش بینی و در تصمیم گیری ازشون استفاده کنیم.

آشنایی با تاریخ(به معنی روایت تجربیات) کمک میکنه تا آینده قابل پیش بینی تر بشه.مثلا تاریخ فن آوری نشان داده عدم توجه به ارزش ها و نیاز کاربر باعث شکست کسب و کار خواهد شد.

استفاده از تئوری ها یعنی روشهای فرموله شده که در شرایط و ورودی های مشخص، نتیجه یکسانی را ایجاد میکند

استفاده از الگوریتم ها که با ورود دیتای مشخص، خروجی قابل پیش بینی را تولید میکنه، مثل نرم افزار های تحلیل داده و غیره.

تئوری در علم مدیریت و علوم تجربی، تاریخ در علوم انسانی والگوریتم در ریاضیات و علوم کامپیوتر هر سه این مفاهیم یک وجه اشتراک دارند و اون اینِ که در تصمیم گیری و پیش بینی نتیجه تصمیم میتونند کمک کنند.الگوریتم، در شرایط کاملا ایزوله با ورودی های مشخص، خروجی مشخصی تولید میکنه. اما تئوری و تاریخ در شرایط عدم قطعیت بهتر جواب میدهند، بعنوان مثال اگر شما معماری منابع انسانی رو در شرکت به نحوه احسنت اجرا کنید میتونید توانایی های همکاراتونو بهتر بشناسید و وقتی از استراتژی منابع انسانی استفاده کنید میتونید تا حد زیادی مطمئم باشید منابع سازمان در جهت اهداف سازمان خرج میشه.

یکی از مواردی که به تصمیم گیری کمک میکنه اینکه بدونیم الان حال کسب و کارمون چطوره و نسبت به اهداف الان کجا وایسادیم و اگر ضعفی در سیستم وجود داره سریع متوجه بشیم. استفاده از KPI یعنی "شاخص کلیدی عملکرد" یکی از راه های شناخت وضع موجود است. میخوام بگم این مفاهیمی که الان فرموله شده و بعضی وقتا فقط بهش نگاه میکنیم و رد میشیم؛ یک الزامِ که در اکثر کسب و کارهای موفق وجود داره مثلا یه کسب و کار محلی، رضایت مشتری رو به عنوان شاخص مهمی در نظر میگیره و برای بهبود شاخص رضایت مشتری باید در زمان مناسب خرید کرد، تا کالا با قیمت کمتری در اختیار مشتری قرار بگیره تا شاخص رضایت مشتری افزایش پیدا کند.پس رضایت مشتری شاخصی هست که باید همیشه حواس مون بهش باشه.این یعنی شاخص کلیدی عملکرد.

پس میبینیم که این مفاهیم قدیمی و بازاری الان تبدیل به تئوری و مدل شده که نرم افزارهایی هم برای استفاده راحتر از اون طراحی شده که در آینده بیشتر در موردش مینویسم. پس حتما ما نیاز به شناسایی و اندازه گیری شاخص های اصلی موفقیت داریم.

حالا بعداز این که مشخص کردیم کجا ایستادیم بهتره بدونیم قصد داریم کجا بریم، یعنی هدفگذاری.این هم یک مفهوم اصلی و اولیه ست که به قدمت حیات بشر برمیگرده، هدفگذاری یک از مولفه های اصلی موفقیت محسوب میشه و در اینجا مهم اینه که علاوه بر مدیرای شرکت بشه همه همکارا رو در جریان اهداف قرار بدیم تا اونا هم در راستای اهداف حرکت کنند این کار هم باعث موفقیت بیشتر میشه و هم احساس مفید بودن به افراد میده که باعث شکل گیری فرهنگ خوب، شادی و افزایش مشارکت خواهد شد.

حالا شک نداریم که این دو مفهوم لازمه حرکت در جهت درستهِ، ولی شکل اجرای اون با توجه به نوع کسب و کار و فرهنگ سازمان متفاوت خواهد بود .

دوستان شما تجربه پیاده سازی KPI و OKR رو دارید؟

okrkpiتئوریشاخص کلیدی عملکرداهداف و نتایج کلیدی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید