
بزرگترین ترس من
از دست دادن تو بود
اتفاق افتاد
دیگر نمی ترسم
به زندگی ادامه می دهم
صبح ها طبق معمول
زود بیدار نمی شوم
منتظر هم نیستم
چای دم می کنم
نان سنگ
و روزم را شروع می کنم
روزگارم می گذرد
با کمی خاطره
و چند خطی که هر روز
برای دلخوشی ام
در دفتری
خط خطی می کنم
خیالت راحت
حال من خوب است...
علی دادخواه
پ ن 1 : ادامه بدم یا ندم ؟ کمی تلخ شده نوشتنم
پ ن 2 : اگه عکس بهتری واسه متن پیشنهاد دارید، برام آدرسشو کامنت کنید :))