به نام خدا
همیشه سعی می کنم در بین اطرافیانم، آنهایی که علاقه ای به مطالعه دارند را به نوشتن تشویق کنم و در این میان عده ای مقاومت می کنند و همیشه به دنبال بهانه هستند و عده ای هم دعوت من را قبول و به نوشتن روی می آورند. در صحبتی که با خواهر بزرگم داشتم، او می گفت : اگر امکانات و موقعیتی که تو الان داری را من داشتم، در زمینه ی تحقیق، پژوهش و نوشتن خیلی کارها می توانستم انجام بدهم. اما من با حرف او مخالف بودم و دلایلی را هم مطرح کردم که در ادامه می خواهم کمی به آنها بپردازم.
نوشتن را از سوم دبستان شروع کردم. آن موقع خبری از کامپیوتر، اینترنت و یا ماشین تحریر نبود و من با ساده ترین و ابتدایی ترین امکانات بشر، یعنی کاغذ و قلم، و بدون هیچ پشتوانه یا حمایت کننده ای، برای مجله ی رشد، مطلب می نوشتم و از آنجا که تنها راه ارتباطی در آن زمان پُست بود، مجبور بودم نوشته هایم را به دست پُست بسپارم که آن هم جزو همان ابتدایی ترین راه های ارتباطی بشر بود و تنها کار لازم، تهیه پاکت و تمبر بود. از طرفی چون پولی برای پُست پیشتاز نداشتم، می بایست نزدیک به یک ماه صبر می کردم تا جواب نامه به دستم برسد و این انتظار برای یک کودک هشت ساله واقعا سخت بود اما همین که پستچی نامه را به دستم می داد، تمام آن رنج یک ماهه ام را فراموش می کردم.
حال که به لطف پیشرفت تکنولوژی انجام امور آسان شده است، برای اینکه در وقت صرفه جویی کنم و از کار اضافه خلاص بشوم، بیشتر مطالبم را تایپ و آنها را در رایانه ذخیره می کنم اما اگر همین امکانات هم در دسترس نباشند هیچ باعث توقف در نوشتنم نمی شود و من باز هم به همان ابزارهای قدیمی که اتفاقا خیلی هم ارزان قیمت هستند، روی می آورم.
قسمتی از گلایه های خواهرم برای این بود که او به خاطر اشتغال به کار در بیرون از خانه و همچنین رسیدگی به امور منزل، تمرکز لازم را برای نوشتن ندارد و شاید بشود خستگی و شلوغی حاصل از کار را هم به آن اضافه کرد.
این بهانه ها و دلایل باز هم برای من قابل قبول نیستند. درست است که من هیچ وقت به صورت دائم مشغول به کار نبوده ام اما بهترین نوشته هایم مربوط به روزهایی می شود که شدیدا در محل کارم تحت فشار فعالیت های جسمانی بوده ام و از طرفی هم بار روانی مربوط به اتفاقات کاری، باعث استرس و اضطراب فراوان در من می شده اند.
گاهی در مسیر برگشت از سرکار به خانه، وقتی روی نیمکت ایستگاه اتوبوس منتظر نشسته بودم، مطلبی به ذهنم می آمد که آن را فوراً در دفترچه یادداشت گوشی ام می نوشتم و شب هنگام وقتی کمی استراحت می کردم، با کمی ویرایش آن نوشته، مطلب خوبی از آن بیرون می آمد و بازخوردها در فضای مجازی به آن نشان می داد که از دل همین خستگی ها و استرس های کاری می توان نوشته های خوبی را بیرون کشید.
بنظرم این بی ارزش ترین بهانه است. اگر برای یک روز تمام وقت های تلف شده ی خود را محاسبه کنید، قول می دهم خواهید دید که ساعت های زیادی را به بطالت می گذرانید که حتی خودتان هم متوجه آن نیستید. پس به جای گلایه در این مورد، کمی زمان را مدیریت کنید.
این هم از آن بهانه های بنی اسرائیلی است زیرا حتی اگر در دور افتاده ترین نقاط هم باشید، به لطف برنامه هایی که برای گوشی طراحی شده اند، می توانید با هزینه ای کم، به هزاران جلد کتاب دسترسی داشته باشید و از طرفی دیگر با مدیریت هزینه ها و پس انداز کردن، می توانید کتاب نو یا دست دوم بخرید که البته به این بستگی دارد که شما نیاز به خواندن را در اولویت اول خود قرار دهید.
با نوشتن حامی پیدا کنید.
اگر در نوشتن استمرار داشته باشید و سعی کنید با مطالعه ی کتاب های مفید، محتوای خوبی تولید کنید، به شما قول می دهم که کم کم خوانندگانی پیدا خواهید کرد که شما را حمایت می کنند و از این طریق می توانید کتاب های مورد نیازتان را به راحتی تهیه کنید.
شما اگر روزی 10 ساعت هم کار کنید، باز به اندازه ی یک ساعت وقت خواهید داشت تا در آن زمان هم بخوانید و هم بنویسید. بیشتر نویسندگان بزرگ در شرایط سختی دست به قلم برده اند که شما می توانید آنها را الگوی خود قرار دهید.
مثلا ویلیام فاکنر نویسنده ی کتاب خشم و هیاهو، اثر بعدی خود را به نام گور به گور را ظرف شش هفته آن هم همراه با کار شبانه پای کوره ی آتش نوشته است و پس از آن هم دستی در آن نبرده است. بسیاری از منتقدان ادبی این اثر را ساده ترین و در عین حال کامل ترین رمان فاکنر می دانند و برخی حتی آن را شاهکار او خوانده اند.
اگر تنبل هستید و یا علاقه ای به نوشتن ندارید، لطفاً با خودتان و دیگران صادق باشید و اعتراف کنید نه اینکه با آوردن دلیل و برهان، برای خود و دیگران بهانه تراشی کنید. نوشتن نیازی به زمان زیاد و پول ندارد، الان در فقیرترین خانه ها هم می توان تکه ای کاغذ باطله پیدا کرد که می شود روی آن نوشت.
بهتر است کمالگرایی در نوشتن را حتی برای یک بار هم که شده کنار بگذارید تا ببینید نوشتن آن طور که شما فکر می کنید سخت نیست.
هیچ کس به اندازه ی خودتان، مانع شما نیست. اگر علاقه مند به تحقیق و پژوهش هستید، می توانید در کنار همه ی مشغله هایی که دارید، از زمان های بسیار کم در روز شروع کنید و بعد متناسب با وضعیت موجود، آن را افزایش دهید در حدی که تبدیل به زمانی ثابت شود و مشکلی برای بقیه ی کارهایتان ایجاد نکند.
و در نهایت اگر عاشق نیستید، وارد وادی نوشتن نشوید.
نوشته شده در ساعت 5 صبح
12 بهمن 1402