ویرگول
ورودثبت نام
علی دادخواه
علی دادخواه
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نبودنت درد دارد




امروز

از تمام لحظه هایی که بی تو گذشت

متنفر شدم

جایی

در میان لحظه های نبودنت

من خودم را

مرده پیدا کردم

بی آنکه

گوری

برای جسم بی جانم

دهان گشوده باشد

و بر پیکرم

لاشخورها

مهمانی گرفته بودند

می بینی

وقتی نیستی

چه بی پناه می شوم

و چه درنده می شوند

آنهایی که نمی خواهند

تو

در کنار من باشی ...





23 تیر 1401

علی دادخواه


.

.


دلنوشتهشاید شعری کوتاهنبودنت به نوشته هایم عمق داده استکمی عاشقانهدلتنگی
نانوا هم جوش شیرین می زند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید