علی دادخواه
علی دادخواه
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

یادداشت های شبانه (7)




صدای سومین باران پاییزی خوش آیند و دلپذیر است، پدر در تاریکی شب از چشم ها پنهان شده و من در تنهایی خانه مشغول خواندن کتاب هستم، چه پاییز متفاوتی، یا بهتر است بگویم اصلا چیزی وجود نداشت تا کمی احساساتم را برانگیزاند، مگر اینکه فقط چند قطره از آسمان زمین را خیس می کرد.

هر سال که می گذرد همه چیز انگار دستخوش تغییراتی بی بازگشت می شود، چند تار موی سفید و قسمتی از چهره در تاریخی نا معملوم کمی پیر تر به نظر می آید، اما هیچ کدام از این ها نمی تواند آنقدر ها کسل کننده باشد، مردم در هر صورت به ما عادت خواهند کرد، اما اگر آن پختکی در وجود ما اتفاق نیوفتد، ممکن است باعث ایجاد شرایطی شود که ما هر روز اطراف خود را خالی از افرادی احساس کنیم که به آنها برای ادامه حیات نیاز مبرم خواهیم داشت.

نمی شود از خدا برای اینکه فقط سه بار باران باریده شکایت کرد، چون ممکن است بعدش او به ما یاد آوری کند که چیزهای زیادی به او بدهکار هستیم و همین که توانسته ایم تا اینجا دوام بیاوریم باید شاکر و سپاسگزار باشیم، اما باز هم نمی توان با خیالی آسوده شب را به صبح رساند، آن هم با کمی باران که نمی دانی آیا تا صبح دوام خواهد آورد یا نه و اگر اوضاع همین گونه بحرانی پیش رود، بی شک عذابی سخت تر در راه خواهد بود، این بار نه با بارش کم بلکه با برفی سنگین در زمستان که مردم را به زحمت می اندازد.

هوا سرد است و من دلم نمی خواهد اتاق گرمم را به مقصد خیابان برای پیاده روی زیر باران ترک کنم، می دانم که باید این فرصت های نایاب را غنیمت شمارم و بیشترین بهره را از آنها ببرم، اما هر لحظه ذهنم آبستن می شود و وضع حمل چیزهایی که در سرم می گذرد، زیر باران سرد، کاری طاقت فرسا برایم محسوب می شود. پس ترجیح می دهم در خانه بمانم تا بتوانم بخوانم و بنویسم، این تنها کاری است که هنگام بارش باران از من برمی آید، مگر اینکه در راه بازگشت به خانه، آسمان من را غافل گیر کند و چاره ای جز خیس شدن را نداشته باشم، اینگونه است که شاید به یاد گذشته کمی هم گریه کنم، کسی که خیسی چشمانم را نخواهد دید، هیچ بغضی در این شرایط طاقت ایستادگی نخواهد داشت.




12 آذر 1400

علی دادخواه



https://vrgl.ir/jU6XE


https://vrgl.ir/8Z4e1


یادداشت شبانهکوتاه نوشتهبارانپاییز
نانوا هم جوش شیرین می زند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید