زنده باد حاشیه! تو مغزش چیاس یارو، آدم حساب کار دستش میاد. کار درستو بکنی میگن قصدش ریا س، کاری هم نکنی میگن قلبش سیا س!《یاس》
من حرف از شروین میزنم و به من برچسب طرفدار کریمی بودن میزنند. منطق مُرد؟ باشه من هم طرفدار کریمی ام و هم ماله کش نظام?
از بدو ورود اصطلاح ماله کش به ویرگول اخیرا بار ها استفاده ش کردم ولی اگر خودم رو از اتهامات یک طرف، رفع اتهام کنم برچسب های گروه مقابل به من می چسبه.
من نه رفتم تظاهرات کردم، نه رفتم معترضین رو به اغتشاش مهتم کنم و با باتوم مورد ضرب و شتم قرار بدم.
صدای شروین رو دوست داشتم و گفتم شروین. اصلا فریاد میزنم شروین! بار ها گفتم یاس عادی بود. اگر می گفتم امیر تتلو(مقصودلو) باز هم عادی می بود. اما علی رغم باز خورد های خوب به پست "برای شروین" و بازدید و لایک های بسیارش یک کامنت ناهنجار روح و روانم رو کاملا به هم ریخت:
برای زن، هرزگی، آزادی!
جمع کنید بساطتون رو. گنده‌هاش نتونستن ایران رو از بین ببرن، شروین و علی آغای بی سوادتون هم نخواهند توانست
توهین؟ مگه من توهینی کرده بودم؟
این دقیقا دلیل تنفر قلبی من از کسانی که خودشون رو به خواب بودن، کور بودن و کر بودنن میزنن. هرزگی؟ تار مو هرزگیه یا ۹۲ هزار میلیارد تومن اختلاس؟
زبان دومتری من اگر افزایش چشمگیری در پوشش های باز(نه پوشش سر) ببینم اجازه ی سکوت نخواهد داد و باز هم می نویسم! من قصد دارم با یک شمشیر از هر دو طرف با افراط مقابله کنم و حقا که از هر دو گروه زخم می خورم(و خواهم خورد و خواهم مُرد)
خلاصه که چون دل و دماغ و حال و رمقی برای من باقی نمونده فعلا به مدت یک الی دو هفته هیچ پستی منتشر نمیکنم و اگر هم سودای نوشتن به سرم زد، در پیش نویس به این مورد رسیدگی میکنم.
حرف هام تموم شد
والسلام و علیکم، و رحمة الله و بركاته.(اگه خبری ازم نشد با خیال راحت بگین آخوند بود و ادعای مردمی بودن داشت) فعلا خداحافظ
به پایان آمد این دفتر
حکایت همچنان باقی
