نامه های علی و زری
نامه های علی و زری
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پنج روز مانده به عید. ۳- سنجد سمنو

زری عزیزم

امروز بالاخره آب پاکی روی دست کارفرما ریخته شد و فهمید کارش اینور سال انجام‌نمیشه.حالا برای یه مدت راحتیم. تا ببینیم‌بعدش خدا چی میخواد. ببینیم رضایت میدن مثل همه خلق الله این تعطیلاتو استراحت کنیم یا نه.

الان که اون دغدغه ذهنیم پاک‌شده به خودم‌اومدم‌میبینم چقدر کار عقب افتاده دارم. هنوز یه جفت جوراب هم واسه عید نگرفتم. ماشینو سرویس نکردم و هزار تا کار دیگه.

از فردا کم کم‌انجامشون‌میدم‌و هر وقت تموم شد میرم واسه تعطیلات


امروز داشتم‌به این فکر میکردم که راجع به کدوم اعضای سفره هفت حرف بزنم.

همیشه همه جا یه سری چیزا و افراد هست که فلسفه وجودیشون معلوم‌ نیست. یعنی اینکه کارکرد و مصرف خاصی ندارن. ولی هستن که یه جورایی باشن. قطعا توی محل کارت از این آدما زیاد دیدی.

تو سفره هفت سین‌ هم از این چیزا داریم

فک‌کن مثلاسنجد. تا حالا سعی کردی سنجد بخوری؟ حسش مثل اینه که داری مخمل رو با طعم‌خاک میخوری.

من که تا حالا ندیدم کسی سنجد دوست داشته باشه. شاهد این امر هم اینه که احتمالا سنجد هایی که رو سفره هفت سین میزارین در بهترین حالت مال سال های قبله که مونده و بسته کردین واسه سال بعد و امسال هم بعد عید میزارینشون کنار واسه سال بعد

اصلا یه اصلی باید در فیزیک تعریف کنیم‌ به اسم‌ اصل پایستگی سنجد. به این شگل که سنجد یک بار خریداری می شود و پس از آن نه به وجود می آید نه از بین می رود. مادامی که توسط طبیعت تجزیه شده و یا یک‌میهمان بی تجربه هوس تست سنجد رو کرده باشه.

خلاصه اینکه سنجد میوه ایست که احتمالا یه بابایی باغ های زیادی ازش داشته و با پارتی بازی کاری کرده که سنجد رو بچپونن تو هفت سین که محصول این فروش بره. وگرنه تا وقتی که مثلا سیب زمینی سرخ کرده یا سوسیس هست کی محل سنجد میزاره؟

بدتر از سنجد سمونه.


فک کن برای پختش مراسم و دیگ و نیت و دعا و... دارن ولی تهش چی میشه؟ میاد سر سفره هفت سین و روز ۱۳ ام فروردین یا با کاردک‌باید از ظرف جداش کنی یا قید ظرفو بزنی و بندازی دور.

من تا الان‌ندیدم کسی بگه آخ جون‌سمنو!!! یه قاشق بیارین‌بخورم.

خودم واسه یه بار هم که امتحان کردم ببینم چه مز‌ه‌‌‌س انگار که یزید رو داشتم‌قورت میدادم. بس که از گلو پایین نمیرفت.

چند سال پیش به یه چیز جالب برخوردم. ما وقتی تهران‌نبودیم‌هیچ وقت سمنو نمیخریدیم. موقع عید اقوام که نذر سمنو داشتن‌درست میکردن و به ما میدادن.

تهران که اومدم واسه سفره هفت سین خواستم‌بگیرم. فروشنده ازم‌پرسید سمنو خوراکی میخوای یا غیر خوراکی!

اینجا دیگه خنده‌م گرفت. فک کن انقدر کسی سمنو نمیخوره که تصمیم گرفتن یه چیزی به اسم شبه سمنو وارد مارکت کنن!

بازم دم‌خدا گرم که میبینه بنده ش دور یه دیگ‌وایساده ملاقه رو دست گرفته و یه چیزی رو که کلی هزینه پاش میشه و نه کسی میخوره و نه دوست داره و نه کاربردی داره هم میزنه و دعا میکنه و از خدا میخواد خواستشو برآورده کنه. شوهر خوب، بچه خوب، شغل خوب، ترکیدن جاری، لال شدن خواهر شوهر و.... بقیه هم‌بلند میگن آمین

خدا هم لابد میگه هر چی میخواد بدین‌ بهش وگرنه فردا یه بساط دیگ و قابلمه و یه چیز بی طرفدار دیگه میخواد راه بندازه

یه توصیه هم دارم‌واسه دست اندر کاران فرهنگی. چطور ماهی رو میگین با ماهی پلاستیکی و اینجور چیزا جایگزین کنیم.

یه بندی تبصره ای چیزی هم‌اضافه کنین که به جای سمنو آش رشته ای، پیتزایی، کله پاچه ای چیزی بپزن و بزارن رو سفره. به خدا که ثوابش بیشتره. اول از همه خود من تا آخر همر دعاگو خواهم‌بود.

ولی تو اگه برا مراسم سمنو دعوت شدی حتما برو. حتما ملاقه رو بگیر دستت. حتما کلی دیگ‌ سمنو رو هم بزن. حتما وقتی هم میزنی کلی دعا بخورن . حتما حتما حتما هم دعا کن که ما به هم برسیم.

اگه بشه خودم‌قول میدم‌سالی یه کاسه سمنو بخورم . همه حرفامو هم راجع به سمنو پس میگیرم. اصلا مگه بهتر از چیزی که بتونه ما رو به هم‌برسونه و نزدیکتر کنه هم وجود داره؟

حالا چه میخواد کتاب باشه ، چه شعر، چه ویرگول، چه شبکه های اجتماعی، چه سعدی، چه سمنو!


دوستت دارم

علی

سیب زمینیسنجدسمنوهفت سینسفره هفت سین
نامه های شماره دار نوشته ی زری هستن و بی شماره ها نوشته ی علی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید