نامه های علی و زری
نامه های علی و زری
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

کلکسیون افتخارات

زری عزیزم

خیلی تا سال تحویل نمونده. روز آخری توی دفتر تنها بودم. یه مقدار وسایل رو‌جمع کردم‌. چیزایی که میخواستم رو‌ برداشتم‌. شیر اصلی گاز و آب رو قطع کردم. پلاک های برق رو کشیدم. همش فکر میکردم ممکنه چیزی رو جا بزارم.

از طرفی انگار که دلم‌ نمیومد دفتر رو ترک‌ کنم. حین گشتن تو دفتر چشمم به یه چیزی افتاد:

برات عکس گرفتم و فرستادم. بخشی از هدایایی که برام گرفتی رو تو شرکت نگه میدارم. من اسمش رو گذاشتم کلکسیون افتخارات.

حس خوبیه که یه قفسه از محل کارم مختص تو باشه.

هدایایی که میدونم‌با عشق خریداری شده.

زری عزیزم

هشت ساعت دیگه سال تحویل میشه. امید دارم‌که سال دیگه سال تحویل رو کنار هم باشیم. میدونم که سالی که کنار تو شروع بشه بهتریم سال زندگیمه.

امیدوارم و به قول تو: و تنها چیزی که گرممان نگه میدارد ،آتش مقدس امیدواری است ...


دوستت دارم زری قشنگم

پیشاپیش عیدت مبارک.


عشقافتخارسال تحویل
نامه های شماره دار نوشته ی زری هستن و بی شماره ها نوشته ی علی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید