سالگرد تاریخ تولد یه جورایی مث همون سالگرد تاریخ فوت میمونه با این تفاوت ک زنده ایم.
توی هر دو تاریخ نیاز داریک تا یادمون باشن و دوست داریم بدونیم کیا به یادمون خواهند بود.
البته نیاز به اینکه به یاد ها باشیم یه چیزی نیست که مختص تاریخ خاصی باشه، آدما دوست دارن بهشون اهمیت بدیم، و این خوشحالشون میکنه.
امروز فکر میکردم جالب میشد که می فهمیدیم در لحظه چه کسانی بهمون فکر میکنند و چی تو ذهنشونه از ما،،، کمی تامل کردم، اگر واقعا کسی فکری نکنه و در یاد کسی نباشیم چی؟؟؟
و چه بهتر ک نمیتونیم این موضوع رو تشخیص بدیم.
اگر واقعا بجز خودمون هیشکی متوجه ما نباشه و ما از این موضوع مطلع بشیم، خوشحال کننده نیست.
مثل نوشتن یک متن در ویرگول، وقتی هیچ خواننده ای نداره، هیچکس به کلمات شما توجه نمیکنه درحالی ک شما برای هر کلمه فکر کردید و اهمیت قائل شدید.
این موضوغ غم آلوده... ولی فقط تعداد بسیار محدودی از آدم های ۱۰۰ سال پیش هستن ک دچار این اتفاق نشدن، برای اونایی که نیستن کاملا رایجه که از یاد برن مگر در موارد استثنا،،، اما برای اونایی ک نرفتن چی؟؟؟
اگر متوجه بشن که دیگران اونارو مث اونایی ک نیستن از یاد بردن چه جوری میشن؟؟؟
بیخیال ته این نتیجه گیری خیلی باحال نیست.
فقط اینو بگم تا یادک نرفته، اونایی که دوستشون داریم اونایی ان که خیلی دوست داریم دوستمون داشته باشن... همین
توی ویرگول با افراد محدود تری در ارتباط ام و همیشه این ارتباط رو دوست داشتم، خیلی راحت تر میتونم حرف بزنم، خیلی علاقه ای به کار های معمول توی روز تولد ندارم، ولی اینجا خیلی راحت تر میتونم ابراز کنم.
از ساعت ۱۱:۵۵دقیقه امروز(هشت بهمن) وارد دهه سوم زندگیم میشم.
میتونم بگم که زود نگذشت...