Call me haji
Call me haji
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مردمان دو چهره

مردمان فریب کار، خودشان را فریاد می‌زنند.
اشک هایی که از خنده فرو می‌ریزد را،

به عنوان اشکِ غم فریاد می‌زنند.
داد میزنم،

داد میزنم رنج را که در زندگی ام چیره شده است.
آسمان سیاه می‌شود.
درد و اندوه از آسمان فرو می‌ریزد.
ابر های تیره و تار از این همه فریب کاری اشک می‌ریزند.
من در زمین سیاه پر از اندوه قدم ور میدارم.
تنهایی،

گرگ می‌شود و مرا میدرد،
قدم هایم خونین می‌شود و دیگر منی نیست.

گرگ های قحطی زده پشت سر هم حرکت می‌کنند و بوی دریایی از خون و گوشت های گندیده را حس می‌کنند.

کرسی خاک(کنایه به زمین)به فام(رنگ) قرمز آغشته می‌شود.




انشاءنویسندگیقلمنویسنده
یه شخص ۱۵ ساله که عاشق قلم?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید