*بُلبُلی بَرگِ گُلی | محمدصادق امیریفر
در مطلع غزلی از حافظ میخوانیم:
«بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت»
عاشقانههای بلبل و گُل در ادب فارسی فراوان است و همواره بلبل عاشق و درپِیِ گُل بوده است.
«میرسد مژدهی گل، بلبل خوش الحان را»
«دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد»
و یا از سعدی:
«کاش باری باغ و بستان را که تحسین میکنند
بلبلی بودی چو سعدی یا گلی چون روی دوست»
«...که نهتنها منم ربودهی عشق
هر گلی بلبلی غزل خوان داشت»
و...
باقریان موحد در تفسیر این بیت گفته:
بلبلی گلبرگ خوشرنگی در منقار داشت و در آن میانهی خوشی و سرمستی، نالههای جانسوز سر میداد؛ عاشقی که مورد عنایت معشوق بوده، نالههای عاشقانه سر میدهد و مینالد؛ زیرا که غم عشق برای او شیرین و دلنشین است(باقریان موحد، ۱۳۹۰).
این تفسیر میگوید بلبلی، به واسطهی رسیدن به وصال غرق در خوشی بود و همزمان در حال سردادن نالههای جانسوز، زیرا غم عشق شیرین است.
استاد محمد استعلامی، در شرح این بیت میگوید: این بلبل حافظ است و یا هر رهروی که از عالم معنا سخنی دارد، اما فقط برگِ گُلی _ اندک سخنی _ در منقار اوست. اما با همین اندک آشنایی نیز نالههای عاشقانه سر میدهد و خوش مینالد، چرا که غم عشق برایش شیرین است.(نگ: غم این کار نشاط دل غمگین من است)
سالها پیش در باب تفسیر این بیت، از زبان کسی که اهل مطالعه بود و سن و سالی را گذرانده بود شنیدم که در این بیت، مقصود از بلبل، اباعبدالله(ع) و منظور از برگِ گُل، جسم کوچک علیاصغر(ع) است.
شاعر آن لحظه را تصویرسازی میکند که علیاصغر(ع) در دستان امام حسین(ع) است و حضرتش در آن برگ و نوا، در حال ناله برای پسر کوچکِ به خون افتادهاش.
امروز در پایگاه اطلاع رسانی حوزه، به نقل از کتاب المخازن، سیدعباس کاشانی، داستانی قریب به همین شرح خواندم:
گویند: روزی، ناصرالدین شاه از «ملک الشعرا» درباره معنی این شعر حافظ شیرازی سؤال نمود:
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش ناله های زار داشت
علت سؤال شاه این بود که بلبل وقتی به وصال رسد (و برگ گل خوش رنگ) در منقار داشته باشد باید عشق بورزد نه این که نالهی زار داشته باشد. ملک الشعرا از جواب شاه عاجز ماند و به «همای شیرازی» متوسل شد. هما در پاسخ او، در حالتی که در بستر بیماری بود، نوشت:
صاحبا در حالتی کاین بنده غم بسیار داشت
مطلبی آمد به دستم کان جناب اظهار داشت
گفتی آیا مقصد حافظ چه از این بیت بود
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
نیمه شب غواص گردیدم به بحر ابجدی
تا ببینم این صدف آیا چه در دربار داشت؟
بلبلی باشد علی زان رو که اندر روزگار
از فراقِ این دو تن بس ناله های زار داشت
بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش
با علی و با حسین و باحسن معیار داشت
برگ گل سبز است و دارد او نشانی از حسن
چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت
اصل گل سرخ است دارد او علامت از حسین
چونکه در وقت شهادت جبهه گلنار داشت
یادم آمد از حسین و اصغرش در کربلا
برگ گل گویی که اصغر بود در منقار داشت
این دلیل رؤیتی آنهم حساب ابجدی
مدعی زین نکته بر می گو چرا انکار داشت؟
من در دیوان همای نتوانستم سرودهی فوق را بیابم، کاری هم به تفسیر ذوقی و یا علمی این بیت ندارم اما گوییا انتساب این بیت به جریان کربلا یک پیشینهی حداقل شفاهی دارد.
_إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ_
منابع:
- استعلامی، محمد. (۱۳۸۲). درس حافظ. تهران: سخن.
- باقریان موحد، رضا. (1390). شرح عرفانی دیوان حافظ. قم: کومه.
- فروغی، محمدعلی. (۱۴۰۰). غزلیات سعدی. تهران: ققنوس.
- قزوینی، محمد و غنی، قاسم. (۱۳۹۳). دیوان حافظ. تهران: شقایق.
- پایگاه اینترنتی حوزه(۱۳۸۹).