
شمعون جنی
اولین بار کتابهای آقای حدادپور جهرمی را با خواندن کتاب حیفا شروع کردم. آن موقع این کتاب را نه به عنوان یکی از کتابهای ایشان، بلکه به عنوان کتاب معروفی میشناختم که اسمش دهان به دهان میگشت.
این کتاب را به صورت الکترونیکی از یکی از کتابخانههای مجازی به قیمت کمی (فکر میکنم آن موقع ۵ هزار تومان بود) خریدم. قبل از آن هیچ تصوری درباره موضوع این کتاب نداشتم. فقط به خاطر اسم آن حدس میزدم که باید ربطی به اسرائیل داشته باشد.
وقتی آن را خواندم حسی که نسبت به آن پیدا کردم فوق العاده بود. موضوعی جذاب که با قلم روان نویسنده، دنیای پر ماجرایی را پیش روی خواننده ترسیم میکرد.
داستانی تحسین برانگیز و غرورآمیز از تلاشهای بیوقفه سربازان گمنام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای حفظ امنیت این کشور و شکست سنگینی که موساد، علی رغم نفوذ اطلاعاتی بالای خود در دنیا، از نیروهای اطلاعاتی جبهه مقاومت متحمل شده بود.

بعد از چند وقت که با خود آقای حدادپور جهرمی آشنا شدم تعداد زیادی از کتابهای ایشان را در اپلیکیشن طاقچه، یکی پس از دیگری خواندم.
کتابهایی هم بود که آنجا موفق به خرید و خواندنش نشدم اما بعداً به بعضی از آنها در کانال ایتای ایشان دسترسی پیدا کردم.
تمام نوشتههایی که من از ایشان خواندهام، غیر از یکی، موضوع امنیتی دارد. داستان تلاشهای نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و فداکاریهای آنها در داخل و خارج کشور برای حفظ امنیت این مرز و بوم.
البته در داستانهایی مثل حیفا، نیروهایی از دیگر کشورهای محور مقاومت نیز درگیر داستان میشوند. همانطور که اتفاقات بعضی از کتابهای ایشان در خارج از مرزهای ایران زمین رخ میدهد.
صحنههای غرورآمیز زیادی در داستانهای ایشان وجود دارد و حقایق زیادی در رابطه با اتفاقات مهم کشور در قالب داستان به خواننده منتقل میشود.

در کنار همه اینها اما اتفاقات غم انگیزی نیز در برخی داستانها پیش میآید. از شهادت یکی از نیروهای اطلاعاتی در میانه یکی از اغتشاشات گرفته تا لحظات تاسف آوری که یک نیروی اطلاعاتی عامل انتحاری را با خود گرفته و از محل تجمع دختران دانش آموز یکی از مدارس دور میکند اما دانش آموزان شروع به مسخره کردن آن نیروی اطلاعاتی و توهین به او میکنند.
چه اتفاقی برای مردم یک جامعه باید بیفتد که به نیروهای امنیتی فداکار کشور اینطور توهین کنند و آنها را دشمن بدانند؟ آن هم وقتی در سختترین شرایط دست از جان و مال و خانواده خود کشیده و در میانه میدان جنگ اطلاعاتی و نظامی مشغول مبارزه با دشمنترین دشمنان این نظام هستند.

یکی از جدیدترین کتابهای این نویسنده توانمند، کتاب «شمعون جنی» است. ماجرای این کتاب مثل بسیاری دیگر از کتابهای ایشان امنیتی و اطلاعاتی است اما از نوع و در سطحی دیگر. موضوع این کتاب، نبرد اطلاعاتی در سطح موجودات غیر انسانی است.
در این داستان، دشمن با استفاده از اجنه اطلاعات بسیار مهمی را از یکی از مخفیترین و حساسترین مراکز اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران به سرقت برده است. در ابتدا هیچکس نمیداند این اطلاعات با ارزش چطور به دست اسرائیل افتاده اما در ادامه، بررسی احتمالات مختلف در این رابطه نیروهای اطلاعاتی را در نهایت به این نتیجه میرساند که با عوامل غیر انسانی طرف هستند.
تحقیقات پیرامون این مسئله آغاز میشود و در نهایت با کمکهای الهی از طریق یکی از انسانهای وارسته و خدایی، گره کار باز شده و جلوی نشت اطلاعات گرفته میشود.

موضوع این رمان آقای حدادپور از آن جهت منحصر به فرد است که وارد بُعدی فراتر از جنگهای اطلاعاتی معمول شده و داستانی واقعی از چنین اتفاقاتی را روایت میکند.
شاید در نگاه اول چنین چیزی عجیب باشد اما مثل خیلی دیگر از واقعیتهایی که در نگاه اول عجیب به نظر میرسد، این موضوع نیز کاملاً حقیقت دارد.
دشمنان این نظام و کشور از هر ابزاری برای ضربه زدن به آن استفاده میکنند. برایشان فرقی ندارد که انسان باشد یا غیر انسان.
اسرائیل همان رژیم جعلی است که برای رسیدن به اهداف خود از کشتن چند ده هزار نفر انسان بیگناه هیچ ابایی ندارد. بنابراین جای تعجب نیست اگر برای رسیدن به اهداف خود، حتی از اجنه هم استفاده کند.
کتاب، ماجرای جذاب و مفصلی دارد. بنابراین ترجیح میدهم به جای توضیح بیشتر در این رابطه، خواننده را به خواندن آن ارجاع دهم.
من از خواندن این کتاب مثل بقیه کتابهای ایشان لذت بردم. امیدوارم دیگران هم چنین تجربهای را از خواندن آن داشته باشند…