اَرغَوانِ بی اِبتِهاج؛
اَرغَوانِ بی اِبتِهاج؛
خواندن ۱ دقیقه·۱۹ ساعت پیش

نور، پارچه‌ای همبسته!

نور!‌ واژه‌ای بی‌همتا! نظیرش در هردوعالم یافتنی نیست. نابِ‌ناب‌است همانند زرِ خالص! لبریزِ لبریز است همانندِ عشقِ‌جاودانه! حال در‌وصفش چه می‌توان گفت؟! کدامین مخلوقِ ناخدایِ هستی می‌تواند این بی‌همتایی را توصیف کند؟! چه میتوان گفت که در قالبِ این بی‌همتاییِ معنوی گنجانده شود؟! بشر در کنهِ ماهیتِ این بی‌همتاییِ عظیم قاصر است! آخر مگر حد و حصر دارد؟! همانند آتش زبانه‌میکشد و سرکش به پیرامونش دست‌درازی میکند. همین بی‌همتاییِ عظیم‌ِ‌ بی‌‌کران است که گاه‌به‌گاه چشمِ‌دل اشرف مخلوقات، آدمیان را به جامه‌حقیقیِ نقش و نگارِ هستی می‌گشاید و او را با صورتگرِ‌ماهرِ‌بی‌تقلید آشنا می‌کند؛ همین بی‌همتاییِ عظیم است که همواره شادی‌بخش و فروغ زندگیِ‌تاریک‌اندیشانی‌ست که در همه‌چیز حد و حصر دارند و آتش‌نهانشان خاکستر شده‌است. همین‌بی‌همتاییِ عظیم است که ستوار، همانند کوه؛ نستوه همانند نسیم  سر از همگنان برمی‌کشد و متمایز‌ترین پدیده‌یِ این جهان هستی‌ست که تابه‌حال برای کشفِ این حقیقت‌ِ ناگشودنی تدبیری اندیشه نشده. همانی‌ که جهان از درک دریافتش عاجز مانده... آری... بی‌همتاییِ‌عظیمِ‌‌هستی، بی‌حد و حصر‌ترین پدیده جهان، گرم‌کننده آیینه‌دلِ کوته‌نظران، طلعتِ چهره‌یِ موجوداتِ‌عالم، زندگی‌بخشِ دنیایِ خاکستریِ‌بشر، همین‌ بی‌گزنده تمامِ عالم، پنداری همین سه‌حرفِ‌ساده‌ای ای‌ست که در آن زندگانی موج میزند و اشتیاقِ روح‌پرورش چشم را عاجز میکند آری همین واژه بی‌همتاست؛ نور!

نورطاقچه بی‌نهایتعشق
هر چه دورتر زِ کسان، آرمیده‌تر؛
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید