ارشیا گنجی
ارشیا گنجی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

برای این روزها که حالمان خوش نیست.

مدت ها است که کمیت اخبار بر کیفیت آن پیشی گرفته و یک گشت در اینستاگرام یا تلگرام شما را با انبوهی از اخبار درست و غلط رو‌به‌رو می‌کند. در چنین شرایطی تنها تسلی خاطر شاید چایی باشد در ایوان، یا کتابی در خلوت اتاق، یا صحبتی در خنکای صمیمیت.

می‌گویند دنیا تلخ‌تر نشده و تنها تلخی آن عریان‌تر شده است. تعبیر درستی است یا لااقل تعبیری است که دوست دارم باور کنم. دلم نمی‌خواهد در عصری زندگی کنم که آغازی است بر ظهور ابتذال و بستری است برای ترویج ظلم. دلم می‌خواهد تصور کنم که ابتذال، شرارت، کژطبعی و سنگدلی همگی تنها جامه‌های تظاهر را درآورده و عریان شده‌اند. دردهای عریان و آشکار هم که آسان‌تر از برادران و خواهران پنهانشان قابل درمان هستند. همین است که امیدوارم. همین است که درحالی که تلخی و درد گلویم را سفت چسبیده‌اند، امید دارم به تغییر. به فردایی بهتر که احتمالاً نخواهم دید ولی در هموارسازی راهش به قدر توان خواهم کوشید.

با این حال، هیچ جای حال خوب ایرادی ندارد. قرار نیست چون در محاصره‌ی دردهای آشکار و نهان و جنایات بزرگ و کوچک هستیم، زندگی کردن را فراموش کنیم. غم به شکل خالص خودش ابزاری است برای شکستن آدم‌ها؛ تیغی است که ذهن را مثله می‌کند و ملول ناتوان می‌گذاردش به حال خود. با این حساب، غمگین بودن و افسردگی نه ارزش است و نه ارزش‌آفرین. غم خالص خالص تنها یک کار می‌کند: شکستن.


البته غمی که آنقدر بزرگ نشود که تمام وجود آدم را ببلعد، محترم است. خلق ارزش هم می‌کند اگر باهوش باشیم. محرکی است که آدم‌ها را به تغییر وادار می‌کند. تلنگر می‌زند که کاری بکنند. غمی که فلج نکند، همه‌چیز را مهیا می‌کند برای پاک کردن منبع و منشا خود. دلی که یک‌بار شکسته زیباتر از عشق می‌نویسد و کسی که عزیزی را در جنگ از دست داده، بیشتر برای اتمام آن تلاش می‌کند.

همه‌ی این‌ها را گفتم که بگویم مایه‌ی تسلی خاطر خود را دور نریزید. غم اگر کسی را ببلعد، سخت می‌شود باز یافتش و برای خیلی از ما بلعیده شدن توسط غم کار بی‌نهایت ساده‌ای است. عیبی ندارد اگر ساعتی از رنج زیستن دور شوید و کتابی بخوانید. یا یک روز کامل را در طبیعت بگذرانید؛ بی‌ترس و بی دغدغه. غم اگر شما را از پا دربیاورد تنها دنیا را تاریک‌تر می‌کنید. غم خود ظالمی است که ظلم‌پذیری از او عین جنایت است. بگذارید دلتان نفس بکشد. بگذارید ذهنتان بی‌غبار بماند. زندگی کنید و از خوب زیستن نهراسید ولی فراموش نکنید. یادتان نرود که اگر شما تغییری هرچند اندک ایجاد نکنید، هیچ‌چیز عوض نمی‌شود. اگر فراموش کنید که چه ستم‌ها بر دیگران رفت و نیم‌نگاهی هم به آن نینداختید، دنیا قطعاً جای غم‌انگیزی می‌شود.

غمافسردگیشاد بودنتغییردلنوشته
من ارشیام. عاشق فیلم دیدن، کتاب خوندن و نوشتنم و به تازگی مجله فرهنگی هنری خودم به نام دالون رو راه انداختم. دانشجوی صنایعم و در حال کشف جهان بازاریابی و تبلیغات.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید