.Au
.Au
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

یادداشت شماره 2 | ناز و کرشمه یک چشمه


عکس تزئینی می باشد و وی از کرشمه کراش دوران نوجوانی خود و اغلب هم نسلان خود و ومپایر دایریز دیدگان بهره می برد
عکس تزئینی می باشد و وی از کرشمه کراش دوران نوجوانی خود و اغلب هم نسلان خود و ومپایر دایریز دیدگان بهره می برد


به قول جماعت نویسنده، گرفتار Writer’s Block شدم.

چهار روزی میشه که چشمه تا حدودی جوشانم خشکیده و به هر دری میزنم که متن های کارفرما رو تحویل بدم و تسک ها رو تیک بزنم هیچ افاقه نکرد
در همین حین که داشتم برای بار هزارم تلاش بیهوده می‌کردم که از خر شیطون پیاده اش کنم و جملات و کلمات بی ربط رو به هم ببافم، تو سرم جرقه زد که: خب عزیز من ، برای ویرگول بنویس تا شاید بلکه به امید اینکه این چند سطر، قهوه ی اول صبح باشه یا گرم کردن قبل ماراتون. که حتی اگه همین الان کافئین اثر کنه یا سوت شروع زده بشه، ساعت ها از برنامه عقبم.
توی این چهار روز تا دلت بخواد فکر کردم که بفهمم این چشمه ننه مرده چی به سرش اومده، چیکار کردم که نازش زیاد شده و قهر کرده باهام. انگاری پاشو کرده تو یک کفش که: نوچ با این موضوع حال نمی‌کنم و براش نمی‌نویسم. دِ اصلا من خسته شدم، تعطیلات میخوام. اصلا میخوام از هرچی عشقم کشید بنویسم. اصلا اونقدری ذهنتو درگیر کردی که من فضا ندارم عرض اندام کنم و با قر ریز و درشت قل قل بجوشم برات.
البته باید بگم که اولین بارش نیست.
اولین بار هیچ کس نیست و همه لااقل یکی دوبار تجربه دارن که نوشتن و کار کردنشون نمیاد.
ولی اولین باری هست که هرچقدرررر نازشو میخرم، بازم بهم محل نمیذاره.
کار هایی که تو این مواقع انجام میدم به شرح ذیل جونم بگه براتون که:
1. از فضا و متن و موضوع فاصله می گیرم: از ده دقیقه تا یک ساعت و یک روز حتی، بسته به میزان شیطنت چشمه و سنگینی موضوع
2. دل مشغولی هام رو لیست می کنم و ذهنمو خالی: دغدغه هامو مینویسم و خودم می شینم پای درد و دل خودم
3. تنقلات خوشمزه میخورم: حالا خوشمزه برای من چیپس و ماست و شکلانه ولی شما رعایت کنید میوه و مغز گردو و بادم ترجیحا تف نداده بخورید که کبدتون مثل من چرب نشه!
4. از رو دست بقیه نگاه می‌کنم: سرچ میکنم و چندین موضوع مرتبط یا نزدیک به موضوع متنم رو می‌خونم تا هم از خام بودن و خالی بودن دربیام و هم ایده بگیرم. چشمه هم با چندتا سبک و کلمه جدید آشنا بشه.
5. یک لیست از کلید واژه های نزدیک به موضوع مینویسم: این کلید واژه‌ها رو جلو دست چشمه میزارم که بهش کمک کنم ازشون الهام بگیره و با ارتباط دادن این کلید واژه ها کارش آسون تر بشه.
6. شلخته می نویسم: از هر بخش از موضوع که به ذهنم رسید می نویسم. یک خط یک خط و بهم ریخته و بدون ترتیب. .و یک دفعه به دو صفحه یک سطری دو سطری هایی بر میخورم که از ی گوشه میشه کنار هم چیدشونو تو فر و دمای 180 درجه سانتی گراد به مدت 45 دقیقه ی متن پخته و آماده تحویل گرفت.
جایی در خصوص این تکنیک ها نخوندم و مطالعات و تحقیقات میدانی روشون انجان نشده و فقط بر اساس تجربه بهشون رسیدم که البته همیشه ی خدا جواب میداد
امااا
و اما این بار هیچ کدومشون نتونسته دست چشمه رو بگیره و بیاره سر کار و زندگیش.
تا اینکه تکنیک شماره 7 شکل گرفت. هنوز امتحانش رو پس نداده ولی گفتنش خالی از لطف نیست:
7. برای ویرگول بنویس: آره بیا و اینجا بنویس، اصلا هرچی، هرکجا و رو هر موضوعی که عشقت کشید بنویس. فقط بنویس. اون وقت میبینی چجوری سطرها پشت هم ردیف میشن و چشمه کوتاه میاد چاره ای جز همراهی نداره.
مثل الانِ من که فکرش رو هم نمیکردم تو این وضعیت بدعنقی چشمه، از پس نوشتن 703 کلمه بر بیام.
البته هنوز نرفتم سر موضوع کارفرما که ببینم از ادا و طوار چشمه کم شده یا نه و فقط میتونم امیدوار باشم که بین ادا و اطوار این چشمه و غُر و تشر کارفرما گیر نکنم
تو ای ویرگولی عزیز اگه ایده و پیشنهادی داری که بهم کمک کنی حتما بنویس برام
یا اگر مثل من به این مشکل بر میخوری، از این تکنیک ها استفاده کن و برام بنویس آیا کمکت کرده تا روان من رو بسی شاد کنی
پ ن: منظور از چشمه همان چشمه جوشان شعر و ادب و احساس است که گویی باید بجوشه تا بتونی قلم به دست بگیری.وگرنه حالا تو خودتو بکش. اگه شد؟

نوشتنتجربه نگاریتکنیکنویسندگی
- جستار نویس - هنر، نیمه گمشده من تا ابد - همین -
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید