Azadovski
Azadovski
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خمیدگی

خمیده در زندگی.

مایل به شکفتنِ شادی.

گرایش به آفرینش.

تمایل به تولدِ آزادی.

عاشقِ سراسیمه رقصیدن.

وابسته به هماهنگی دست‌ها و شانه‌ی راسخِ او.

گیر کرده در رغبتِ کشیدنِ لبخند.

در تمنای بوسیدنِ سرخی گونه‌های او.

با آرزوی کنار زدنِ نقاب‌ها

و طلا کردنِ تلاش‌ها.

با هوس از دست دادنِ حافظه.

در خواهش زدنِ سوتِ پایان.

خمیده در سکوت.

متمایل به شلوغی.

در رغبت چاله کردنِ تنِ تسخیری در دورترین جای جهان.

با شور و شوقِ نبودنِ این تن.

عطشِ هم‌آغوشی با مرگ.

شمردنِ هرمِ نفس‌ها با محبت.

مشتاقِ لمسِ گرمی جاری شدن‌ها.

دلبسته به دیدن رویا.

در بندِ فرار از کابوس‌ها.

شیفته‌ی زندگی کردنِ زندگی.

طرفدار قورت دادنِ ترس‌ها.

در عطش حرکت.ادامه دادن و ادامه دادن...


تا چند چو یخ فسرده بودندر آب چو موش مرده بودنthe endنویسندگی خلاقاحساس
و آزاده‌بودن،غایتِ نهایی ما شد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید