بعداز یه انتخاب تا کجا خودمون رو گول میزنیم که این انتخاب، درست و بجا بوده؟؟ جواب این سوال در واقع اینه که ما خیلی خیلی زیادتر از چیزی که فکرشو میشه کرد خودمون رو گول میزنیم.
یکی از کارهای قشنگ ذهن یکمی تغییر در بهتر نشون دادن انتخابمون، نسبت به انتخابهای دیگه ست. اون چیزی که انتخاب ما هستش بطور نامحسوس ارزش بالاتری پیدا میکنه و این اثر رو خلق میکنه.
در واقع این عملکرد انتخابی ذهن برای اینه که توی فضای حسرت قرار نگیریم.
دنبال موقعیت جدید شغلی هستید و پیشنهاد دو تا جا باهم براتون ردیف میشه، براساس یه تعداد معیار شغل اول رو قبول میکنید و در هفتههای اول از انتخاب خودتون راضی و خشنود هستید، دنبال مزایایی که ندیدید اما ازش بهرمند هستید میگردید و بعد از دوماه وقتی به انتخابتون نگاه میکنید به خودتون دست مریزاد میگید که اینقدر خوش شانس و شاید خوب در انتخابتون عمل کردید. اما قسمت زیادی از رضایت شما مربوط به این خطای ذهن هستش که داره خوبی های انتخاب رو زیاد نشون میده.
به نظرم فناوری هم در این بین به محدود شدن ما در دایره انتخابهای قبلیمون دامن زده، البته ما رضایت بیشتری داریم اما به قیمت دقت دیده نشدن همه انتخابها. دنیامون با سیستمهای پیشنهاد دهنده که سلیقه ما را میشناسن پر شده و سخت میشه چیزی متفاوت از سلیقه خودمون را در صفحات سوشال مدیا یا سرچ گوگل یا ... دید. این خطر وجود داره که در جامعهای با مرزبندی بیشتر از قبل وقت بگذرونیم و این مسئله توان تحلیل مسائل رو در ما کاهش میده.
هیچ تصمیمی در همه شرایط بهترین تصمیم نبوده ونیست، اگه توان داشتیم تا بعد از تصمیمگیری، تصمیمات خود را به نقد بکشیم بسیار هوشمندانهتر در انتخابات بعدی خود عمل میکردیم.